بعد از یک دوره طولانی سفرنکردن به خاطر کرونا، حالا دیگه خیلی ها سفرهاشون رو از سر گرفتن.
سفرهایی که هر کی به سلیقه و بودجه خوش انجام می ده. در بین عموم که بیشتر دوست دارن با ماشین شخصی سفرکنن، هستن آدمایی مثل من که عاشق سفر با پای پیاده و کوله پشتی باشن. ما مسیر رو به مقصد ترجیح می دیم. پیاده و آروم مسیر و طی می کنیم تا لحظه لحظه سفر رو حس کنیم و شگفتی های کمتری رو از دست بدیم
اینبار تصمیم گرفتم به جنگل ابر برم. البته نه تنهایی بلکه دونفری. قبل از سفر تعریفشو زیاد شنیده بودم. اینکه نزدیک جنگل های گلستان و هوای تقریبا خشک شاهرود و استان سمنان با شرجی گلستان هوای منحصربه فردی رو ایجاد کرده. اول خیلی در مورد مسیرها، ارتفاع جاده از سطح دریا و اینکه چه چیزهایی باید با خودمون ببریم جستجو کردم. با شروع جستجوی از گوگل متوجه شدم که خیلی کم پیش میاد به مقاله ای بربخورم که مسافر یا گروهی از تجربه شخصیش به این منطقه گفته باشه. این شد دلیل اینکه الان براتون می نویسم .
البته بعد از خیلی جستجوی و وب گردی به مطلب خوبی برخورد کردم که طبیعت گردی از تجربه و مسیر سفر گفته بود و کار قشنگی که کرده بود ثبت مسیر جنگل با گوگل ارث بود که خیلی بدرد میخوره. هرچند یکم باید با فضای نقشه خونی و اینجورچیزا آشنا باشید. بعد از بستن کوله و آماده شدن تصمیم گرفتیم سفرمون رو با قطار به شاهرود آغاز کنیم.
خب مطمئنا می دونید که اگه فاصله شهرتون تا شاهرود زیاد باشه سه جور می تونید خودتون به این شهر برسونید. هواپیما، قطار و اتوبوس گزینه های پیش روی شماست.
ما قطارو انتخاب کردیم، چون دوست داشتیم وسط هفته بریم که شلوغ نباشه بنابراین دو تا بلیط ارزون پیدا کردیم. قطار خوبی های زیادی داره، مثلا اینکه خیلی کمتر از اتوبوس حتی اگه وی آی پی هم باشه خسته میشید. و از هواپیما خیلی خیلی ارزونتره.
یکشنبه بعد از ظهر ایستگاه راه آهن شاهرود پیاده شدیم. تصمیم بر این بود که زیاد در شاهرود نمونیم. چون مقصدهای بعدی جاهای خیلی قشنگ تری داشت که بهتر بود به اون سمت حرکت کنیم.
نمی دونم شما کی این مقاله رو می خونید و با توجه به تورمی که کشور داره زمانی که شما سفر کنید قیمتا چجوریه، اما ما تو تیر ماه 1400 این سفرو انجام دادیم . اینارو گفتم چون قراره قیمتارو واضح تر براتون بگم.
از ایستگاه راه آهن با توجه به اینکه قبلا می دونستیم از کدوم میدون یا فلکه باید ماشین بگیریم برای روستای ابر . ماشین در بستی گرفتیم برای میدان امام شاهرود. تو هر فرصتی که گیر می آوردیم از مردم محلی راهنمایی می گرفتیم. آقای راننده که مرد جوونی بود توضیحات زیادی به ما در مورد روستای ابر، جنگل ابر و روستای شیرین آباد داد. البته به شدت مارو ترسوند که شب در جنگل کمپ نزنیم چون امنیت نداره.
از ایستگاه راه آهن تا میدان امام کرایه دربستی ما ده هزارتومان شد که با اسنپ گرونتر هم تموم میشد. سعی کنید کرایه ها بپرسید که کسی با قیمت خیلی بالا غافل گیرتون نکنه.
میدان امام با پرس و جو تونستیم تاکسی های روستای ابر و پیدا کنیم. این نکته هم باید بدونید که مابین شاهرود و روستای ابر دو تا جای دیدنی وجود داره که ما تصمیم گرفتیم در مسیر برگشت ببینیم.
از شاهرود تا روستای ابر مسیر زیادی نیست و تقریبا 20 دقیقه راهه. با اینکه اول تابستون بود ولی تو مسیر بادهای خنکی می وزید که نشونه خوبی برای ما بود.
بهترین مورد این روستا آب و هوای خنک و عالیش بود. روستا تقریبا خالی بود که در نگاه اول حتی ترسناک به نظر می رسید، ولی اقامتگاه های زیادی به وسیله خود مردم روستا برای گردشگرا ایجاد شده که تو هر خیابونش حداقل یدونه خونه برای اجاره پیدا میشه.
روز اول تقریبا مشغول رسیدن به روستا و اجاره کردن خونه بودیم فقط غروب تونستیم یه چرخی تو روستا بزنیم کمی وسیله هم برای شام تهیه کنیم. مردم روستا، به اون شکلی که انتظار داشتیم مهمون نواز نبودن ولی در کل احساس خوبی داشتیم و محیط روستا در طول روز خیلی خلوت بود.
شب هوای خنک روستا آدمو وادار میکرد که نخوابه و نهایت استفاده رو ازش ببره چون میدونستیم بعد از سفر دوباره به محیط گرم داغ شهری برمیگردیم و تازه اول تابستونه.
خب چون این مطلب خیلی طولانی شد، بهتره روز دوم سفر رو در یک مطلب جداگانه براتون بنویسم.
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی