قصاوت تا کجا؟ مسخره است؛ توهین است؛ دهن کجی است!
آقایان محمودی! سینمای ایران برای مولفههای جذابیت شما محدودیت دارد پس باید قصابی کنی؟ باید روضه باز بخوانی؟ باید سر ببری؟ کارد را به مغز استخوان برسانی؟ در داستان شما دختری را اذیت کردهاند؛ باید در بوغ کرنا کنی؟ هم وطنانت را نمیشناسی؟ غیرت دارند برادر، غیرت دارند. دردشان میگیرد. این همه قصاوت از کجا؟
در حواشی فیلم، خبر از حذفیات قسمتهایی از فیلم منتشر شده است؛ اما تیغ ممیزی دقیقا جایی که باید ببرد، کند میشود؛ قطعا عدم آزار روحی تماشاچی جز حقوق مخاطب است!
مخاطب در این فیلم چهار-صفر از فیلمساز میبازد؛ ساحل ربوده میشود، اذیت و آزار میشود، برای من مخاطب کشته میشود، سوزانده میشود؛ و حال در فصل سوم فیلمساز، برای ما پنیر در تله موش میگزارد؛ ساحل را زنده میکند و در یک سناریو سادیسمی دوباره جلوی چشممان سلاخیاش میکند. فیلمساز به همین هم بسنده نمیکند و در دقایق اضافه بازی دو کشیده محکم روانه مخاطب میکند؛ اول آنکه قانون نمیتواند گرگ داستان را مجازات کند؛ و دوم اینکه نعیم با زندگی سراسر رنجش با تلف شدن همسر و دختر و جوانیاش باید اعدام شود!
خیر است اناشالله!