چند صباحی در تاملاتم به مسئله مد و لباس سوال این بود که چرا بر خلاف تنوع لایتنهی لباسهای زنانه، مدلهای مردانه کلیشهای، تکراری زشت و انگشت شمار هستند علیالخصوص مدلهای مثلا مذهبی که میتوان به علت قلت مدلها تمامشان را یکجا نام برد؛ 4 گره، 8 دکمه!
علی الحساب شنیدن اخبار جشنواره مد و لباس فجر، کورسوی امیدی ایجاد کرد که شاید اینجا خبری باشد؛ به هر حال اولا جشنواره است ثانیا در جهان ما دو جنسیت بیشتر زیست نمیکنند؛ مردان و زنان!
گفتنی است که جشنواره مثل دیگر جشنوارهها در دوخط موازی برگزار میشود(که به یاری خدا امید است این دو خط در آیندهای نزدیک همدیگر را قطع کنند!) خط اول نمایشگاه پوشیدنیها است که معرض آن برج میلاد و خط دوم، همایشها و کارگاههای جشنواره است که در سالن همایشها برگزار میشود.
جشنواره نوردی را از بخش جذابترش شروع کردم؛ نمایشگاه در گِردی دوم برج میلاد بود؛ عرضم را کوتاه کنم؛ دلتان را صابان نزنید که چون این نمایشگاه درقالب جشنواره برگزار میشود از بیخ تا نوک آنتن برج را لباس آویزان کرده باشند! کل نمایشگاه یک طبقه است. ثانیا تمام پوشیدنیها، دقت کنید تمام پوشیدنیها زنانه است! تبعیض و ناعدالتی جنسیتی تا کجا؟ بخواهم جانب صداقت را رعایت کنم، فقط و فقط 4 مدل لباس مردانه وجود داشت که الله وکیلی هیچجا نمیشد آنها را پوشید؛ البته مسئول فرهنگی عمارت حافظیه و سعدیه میتواند این مدلها را خریداری کند و به عکاس باشی بسپرد که از گردشگران در این جامه عکس یادگاری بگیرد.
البته الحق و الانصاف در مورد لباسهای زنانه باید بگویم «همه را نگار میبینم.» اکثر قریب به اتفاقشان درخور و برازنده بودند؛ فیلتر هیئت داوری هم جای تقدیر دارد. البسه منتخب؛ زیبا، خلاقانه، هویتدار و پوشیده بودند. بخش عفاف و حجاب در بخش پوشش چادر و غیرچادر تنوع و غنای بسیار جذابی داشتند. و البته قلیلی از آنها در فاز «هنر برای هنر» و مورد استفاده «عکاسباشی» همان حافظیه و سعدیه بودند که به برزگی بخش عفاف و حجاب میتوان آنها را بخشید؛ خوشسلیقگی در طراحیِ دلربای فضای نمایشگاه نیز دلتان را میبرد و به یکبار رفتنش و دو دور گِردی را را دور زدن حتما میارزد.
باید اذعان کرد مانتوهای زنانه نه تنها حق البسه مردانه را بلکه حق تمام پوشیدنیهای دیگر را نیز خورده بودند؛ در جشنواره خیلی از پوشیدنیها حضور نداشتند؛ شلوار، کلاه، شال، جوراب و... . و از آنجا که انسان صادقی هستم و بخواهم جانب صداقت را رعایت کنم؛ یک میز 2*2 کیف زنانه، هفت میز مربعی شیشه سکوریت دارِ 50 سانتیِ جواهرات و حدود 20 مدل کفش مردانه و زنانه در نمایشگاه حضور داشتند. بعضی محصولات را نیز هر چه تصور و اندازه کردم، نمیشد پوشیدشان؛ مثلا زیلو با جنس پارچه خشن یا یک پارچه گلدوزی زخیم 1.5 در 1.5 . (در کل منظور نگارنده این است که منسوجاتی وجود داشت که نمیشد آنها را لباس اطلاق کرد!)
دوستی داشتم که در برگزاری این همایش دست داشت(پا هم داشت هارهارهار)در طبقه B2 سالن همایشها خدمت برادرم رسیدم که از فرط خستگی روی کاناپهها کنجدنج راهرو دمی آسایده بودند و چای نوشجان میکردند. بنده را به سمت سالن سعدی، محل نشستهای علمی هدایت کردند.(البته الان که فکر میکنم آنچنان هدایتی هم در کار نبود؛ ایشان که نشسته بود، سالن را هم که خودم پیدا کردم.) برنامهی ساعت 16 تا 17 که بنده شرف حضور داشتم؛ ارائه چند پژوهش علمی بود؛ فضای نشستها متاسفانه اولا دچار ناعدالتی جنسیتی در اجرا و ثانیا فضای خودگویی و خودخندی بود؛ یعنی حضار عبارت بودند از ارائه دهندههای قبلی+ ارائه دهندههای بعدی+ شوهرهایشان + یک ارائه دهنده آقا و بنده! و البته دکتر امامی مسئول فرهنگ عمومی مملکت که از قلم افتاد؛ تعداد حضار نسبت به کیفیت و محتوای خوب جلسه پایین بود.(حدود 20 30 نفر) ارائهها بسیار جذاب و قابل استفاده بودند؛ موضاعات ارائه شده در زمان شرفیابی حقیر، عبارت بودند از تطور پوشش زنان یک قبیله و تلقی آنها از زیبایی شناسی در پوشش، تلقی دختران نوجوان یک مدرسه در تهران از پوشش و پژوهشی با موضوع برسی و آسیب شناسی50 مقاله ارائه شده در ادوار گذشته جشنواره فجرِ لباس. در کل جا دارد با تبلیغات بیشتر جامعهی علمی در این نشستها حضور پررنگتری داشته باشد؛ حیف است. خلاصه آنقدر از ارائه مقالات استفاده کردم تا آبمیوه و کیک را روی میز
در آخر مجلس هم توفیقی حاصل شد با دکتر امامی گپ و گفتی داشته باشیم. ایشان فرموند؛ برای طرحهای برگزیده 500 میلیون تسهیلات در تولید در نظر گرفتهایم و کلید شروع همکاری چند بنگاه در متن برگزاری جشنواره اتفاق افتاده است...