ویرگول
ورودثبت نام
مشاور خانواده
مشاور خانوادهاینجا درباره چالش‌های زندگی مشترک، مهارت‌های ارتباطی و راهکارهای حفظ آرامش در خانواده صحبت می‌کنیم. همراه باش تا باهم یاد بگیریم چطور روابط سالم‌تری داشته باشیم!
مشاور خانواده
مشاور خانواده
خواندن ۲ دقیقه·۸ ماه پیش

چرا گاهی دانسته‌های ما به کارمان نمی‌آید؟

خیلی چیزها رو میدونم، ولی نمیتونم
تو زندگیم عملی‌اش کنم :/
خیلی چیزها رو میدونم، ولی نمیتونم تو زندگیم عملی‌اش کنم :/


بسیاری از ما تجربه‌اش را داریم: کتاب‌های زیادی خوانده‌ایم، در دوره‌های آموزشی مختلف شرکت کرده‌ایم، پادکست‌ها و سخنرانی‌های انگیزشی شنیده‌ایم و خلاصه، دانش زیادی اندوخته‌ایم. اما درست در همان لحظه‌ای که باید از این دانش‌ها استفاده کنیم، دوباره همان رفتارهای اشتباه گذشته را تکرار می‌کنیم. چرا این اتفاق می‌افتد؟

اولین پاسخ، قدرت عادت‌هاست. ما بیش از آنکه بر اساس دانسته‌های تازه‌مان عمل کنیم، بر پایه‌ی عادت‌های قدیمی و ریشه‌دار رفتار می‌کنیم. عادت‌ها مثل مسیرهای از پیش کوبیده‌شده‌ای در ذهن ما هستند؛ مسیرهایی که بارها و بارها از آن‌ها عبور کرده‌ایم و حالا دیگر بدون فکر کردن، ناخودآگاه در آن‌ها حرکت می‌کنیم. این مسیرها اگرچه آشنا و ساده‌اند، اما ممکن است ما را به مقصدی اشتباه ببرند. تا زمانی که این عادت‌ها اصلاح نشوند، حتی بهترین دانسته‌ها هم در عمل کمکی به ما نمی‌کنند.

اما دومین مانع مهم، هیجانات کنترل‌نشده است. ما در لحظات بحرانی، معمولاً نه با منطق، بلکه با هیجان واکنش نشان می‌دهیم. خشم، ترس، غم و ناامیدی می‌توانند مثل موجی سهمگین، ساختمان منطقیِ ذهن ما را در لحظه‌ای ویران کنند. حتی اگر بدانیم که در یک موقعیت خاص نباید داد بزنیم یا کسی را مقایسه کنیم یا تنبیه کنیم، باز هم وقتی هیجان بر ما غلبه می‌کند، همان رفتارهای آسیب‌زا از ما سر می‌زند. چرا؟ چون مغز هیجانی‌مان کنترل را به دست می‌گیرد و مغز منطقی را موقتاً خاموش می‌کند.

روان‌شناس‌ها می‌گویند در چنین لحظاتی، بخش آمیگدالای مغز فعال می‌شود که مسئول واکنش‌های هیجانی است. مغز منطقی دیگر صدایی ندارد. پس فریاد می‌زنیم، تهدید می‌کنیم، سکوت می‌کنیم، قهر می‌کنیم. آنچه می‌دانستیم، دیگر به کار نمی‌آید.

برای اینکه از دانسته‌هایمان در لحظات حساس زندگی بهره ببریم، باید کنترل هیجانات را تمرین کنیم. مهارت‌هایی مثل کنترل خشم، شناخت احساسات خود و دیگران، فاصله‌ گرفتن از موقعیت‌های بحرانی و به‌تعویق انداختن واکنش‌ها، همه چیزهایی است که باید از پیش تمرین‌شان کرده باشیم. مثلاً وقتی متوجه می‌شویم داریم عصبانی می‌شویم، به‌جای ادامه‌دادن بحث، یک توقف کوتاه کنیم و گفتگو را به زمانی آرام‌تر موکول کنیم.

این یعنی خودآگاهی نسبت به هیجانات؛ اینکه بفهمیم چه زمانی در حال خشمگین‌شدن، غمگین‌شدن یا ناامیدشدن هستیم، و همان موقع دست به اقدام مناسبی بزنیم تا هیجان، ما را با خودش نبرد.

شاید در ظاهر کار سختی باشد، اما تمرینی مداوم می‌طلبد. همان‌طور که برای یاد گرفتن رانندگی، بارها تمرین کردیم و حالا بدون فکر، درست رانندگی می‌کنیم، برای مدیریت هیجانات نیز باید از قبل تمرین کرده باشیم تا در بزنگاه‌ها، هیجانات ما را از جاده‌ی درست منحرف نکنند.

و در نهایت، یادگیری مهارت‌های روانی و رفتاری، فقط با دانستن حاصل نمی‌شود؛ بلکه نیازمند تمرین¹، تکرار²، تجربه³ و خودآگاهی روزمره⁴ است. آگاهی، چراغ راه است، اما اگر مسیر را بلد نباشیم و راننده‌ی ماهری نباشیم، چراغ هم نمی‌تواند ما را به مقصد برساند.


کنترل هیجاناتعادتتوسعه فردیمشاور خانواده
۳
۰
مشاور خانواده
مشاور خانواده
اینجا درباره چالش‌های زندگی مشترک، مهارت‌های ارتباطی و راهکارهای حفظ آرامش در خانواده صحبت می‌کنیم. همراه باش تا باهم یاد بگیریم چطور روابط سالم‌تری داشته باشیم!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید