در 15 سپتامبر 2020، در چمنهای جنوبی کاخ سفید، توافقنامهای بین امارات متحده عربی، بحرین و اسرائیل با میانجریگری دونالد ترامپ برای برقراری روابط دیپلماتیک امضا شد. بعدها مراکش و سودان نیز به این توافقنامه پیوستند و اسرائیل را به رسمیت شناختند. بنابراین بر اساس آنچه که توافقنامه ابراهیم (Abraham Accords) نامیده میشود، مشروعیت گستردهتری به اسرائیل دادند.
ترامپ پس از سوگند به عنوان رئیسجمهور آمریکا برای دومین بار در 20 ژانویه 2025 ابراز امیدواری کرد که عربستان سعودی نیز به توافقنامه ابراهیم بپیوندد و پس از آن سایر کشورهای عربی و مسلمان نیز به آن بپیوندند. پس از آتشبس در غزه و تغییر رژیم در سوریه، انتظار میرود که دولت ترامپ برای رسیدن به توافقنامه ابراهیم دوم، فراز و نشیب زیادتری را طی کند که چشمانداز یک کشور مستقل و قابل دوام فلسطینی با پایتختی بیتالمقدس را بیشتر از بین خواهد برد.
توافقنامه ابراهیم فضای دیپلماتیک و سیاسی بزرگی را در اختیار اسرائیل قرار داده و مخالفان تصمیم گرفتند از گسترش آن جلوگیری کنند. استدلال میشود که اگر حماس حملات را در 7 اکتبر 2023 به اسرائیل انجام نمیداد، برخی از کشورهای مسلمان در آستانه به رسمیتشناختن اسرائیل بودند.
اولین کشور مسلمان که اسرائیل را به رسمیت شناخت، ترکیه بود که در همان زمان تاسیس در می ۱۹۴۸، اسرائیل و تمام حقوق آن را به رسمیت شناخت. اما اولین کشور عربی که اسرائیل را به رسمیت شناخت، مصر بود و این اتفاق بر اساس توافقنامه کمپ دیوید (Camp David) در سال 1978 و معاهده صلح مصر و اسرائیل (Egypt-Israel Peace Treaty) در 26 مارس 1979 رخ داد. مصر از آن دوران تاکنون قدرتمندترین کشور عربی از لحاظ قدرت نظامی است و این یک نفع بزرگ برای اسرائیل بود. در 13 سپتامبر 1993، سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و اسرائیل توافقنامه اسلو (Oslo Accords) را امضا کردند که راه را برای به رسمیتشناختن متقابل آنها هموار کرد. در 26 اکتبر ۱۹۹۴ نیز معاهده صلح اردن و اسرائیل (Jordan-Israel Peace Treaty) رخ داد. اگر روند پیمان اسلو با ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی با پایتختی بیتالمقدس شرقی به نتیجه میرسید، اسرائیل توسط اکثر کشورهای مسلمان به رسمیت شناخته میشد. اما روشی که در آن روند پیمان اسلو توسط رژیم بنیامین نتانیاهو خراب شد، طرح معروف و قابلاجرتی راهحل دوکشوری (Two-State Solution) که توسط خود ایالات متحده آمریکا نیز مورد حمایت قرار گرفت، به بن بست رسید.
نتانیاهو سیاست گسترش شهرکهای اسرائیلی در کرانهی باختری را آغاز کرد که عامل تغییر جمعیتشناسی است و اکثریت فلسطینیها را تضعیف میکند. اسرائیل اکنون مطمئن است که می تواند راهحل دوکشوری را انکار کند. در طول اولین دوره ریاستجمهوری ترامپ، آمریکا سفارت خود را از تلآویو به بیتالمقدس منتقل کرد و با حمایت مالی از توافقنامه ابراهیم در سپتامبر 2020، حمایت دیپلماتیک بیسابقهای از اسرائیل ارائه کرد. در دوره دوم او، دولت ترامپ یک ترتیب بزرگی خواهد داد تا راه را برای به رسمیتشناختن گستردهتر اسرائیل توسط برخی از کشورهای جنوب آسیا و شمال آفریقا هموار کند. برخی کشورهای مسلمان مانند پاکستان، بنگلادش، مالزی و اندونزی برای به رسمیتشناختن و برقراری رابطه دیپلماتیک با اسرائیل توسط ترامپ فریب خواهند خورد. اگر اکثریت کشورهای مسلمان اسرائیل را به رسمیت بشناسند، مهمترین تعهد سازمان همکاری اسلامی (که بدون تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی، اسرائیل نمیتواند به رسمیت شناخته شود) را باطل میکند.
همهی اینها به این معنی است که علیرغم قتلعام بیش از 50 هزار فلسطینی در نوار غزه پس از 7 اکتبر 2023، مشروعیت اسرائیل بدون چالش باقی خواهد ماند و یک کشور مستقل فلسطینی یک رویای گریزان باقی خواهد ماند.
پیامدهای احتمالی پیمان ابراهیم دوم باید از سه زاویه تحلیل شود.
اولاً، اگر کشورهای مسلمان اسرائیل را بدون تشکیل یک کشور مستقل و قابل دوام فلسطینی با پایتختی بیتالمقدس شرقی به رسمیت بشناسند، به معنای «خیانت بزرگ» به یک هدف خواهد بود. از زمان جنگ ششروزه اعراب و اسرائیل در ماه ژوئن 1967 که در آن اسرائیل نوار غزه و صحرای سینا (که تحت کنترل مصر بودند)، کرانه باختری (که تحت کنترل اردن بود) و بلندیهای جولان (جزوی از خاک سوریه) را تصرف کرد، میتوان مشاهده کرد که قدرت اعراب و تقاضای آنها برای تشکیل کشور فلسطین کاهش یافته. پس از نابودی نوار غزه، به رسمیتشناختن اسرائیل به معنای پایاندادن به تقاضا برای یک کشور فلسطینی است و این معادل است با برآوردهشدن آرزوی ایدئولوژی صهیونیستی اسرائیل، یعنی الحاق کرانه باختری و نوار غزه به خاک اسرائیل. حتی ایالات متحده که از راهحل دوکشوری با حضور اسرائیل و فلسطین در کنار هم حمایت میکرد، اکنون از موضع خود منحرف شده است. اسرائیل برای مدت طولانی یک کشور مستقل فلسطینی را رد کرده است و اکنون در حال برنامهریزی برای به حداکثر رساندن شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و بازپسگیری کنترل بر نوار غزه است. مخصوصا نوار غزه، زیرا میلیاردها دلار ذخایر گاز در آن قلمرو یافت میشود.
دوم، اگر عربستان سعودی اسرائیل را به رسمیت بشناسد، تلاشهایی از سوی ایالات متحده انجام خواهد شد که کشورهایی مانند پاکستان، بنگلادش، اندونزی، مالزی، لیبی، الجزایر و تونس را تحت فشار قرار میدهد. در حال حاضر، از 193 عضو سازمان ملل، اسرائیل توسط 164 کشور یعنی بیش از دو سوم قدرت سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است. در سال 1948 زمانی که اسرائیل تازه تأسیس شد، توسط تعداد انگشتشماری از اعضای سازمان ملل به رسمیت شناخته شد، اما در طول سالها به ویژه پس از پایان جنگ سرد در سال 1990 توانست به دنبال مشروعیت باشد. بحث در پاکستان درمورد اعطای به رسمیتشناختن دیپلماتیک به اسرائیل برای مدت طولانی ادامه داشته است، اما اسلامآباد تصریح کرده است که تا زمانی که یک کشور مستقل فلسطینی با پایتختی بیتالمقدس شرقی ایجاد نشود، اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد. اما بهرسمیتشناختن اسرائیل توسط قدرتهای مسلمان ممکن است وضعیت را تغییر دهد. حتی در این صورت، با توجه به ماهیت حساس موضوع و افکار عمومی منفی در مورد بهرسمیتشناختن اسرائیل، اتخاذ چنین تصمیمی برای اسلامآباد کار دشواری خواهد بود.
در نهایت، احتمال توافقنامه ابراهیم دوم نیز به سرنوشت دولت نتانیاهو و نتیجه آتشبس در نوار غزه است. اگر دولت جدیدی در اسرائیل وجود داشته باشد (دولتی که مانند دولت نتانیاهو بیرحم و خونریز نباشد و از راهحل دوکشوری حمایت کند)، دولت ترامپ قطعاً قدرتهای مسلمانان را تحتفشار قرار خواهد داد تا اسرائیل را به رسمیت بشناسند. در غیر این صورت، تحت شرایط حاکم که کرانه باختری و نوار غزه با یورش اسرائیل مواجه هستند، تلاش برای توافقنامه ابراهیم دوم نتیجهی معکوس خواهد داشت.
این وظیفه برعهده جهانِ اسلام است که به طور مؤثر در برابر پیوند اسرائیل و ایالات متحده مقاومت کند تا فلسطینیان حق تشکیل کشور را داشته باشند.