?????
?
?
صورتش مثل ماه زیبا بود
چشم او سبز بود و روشن بود
کاش می شد دوباره می آمد
بار دیگر ملامتم می کرد
کودکی بودم او بزرگی بود
او امامم نه که خدایم بود
می گذشتم زکوچه شان یکبار
او به در زد که بشنود دیوار
گفت :من هم خداشده ام
بعد از آن در دلم
چه غوغا بود
من رهایش نمودم و گفتم
لااله الا هو
من رهایش نمودم
ودل نه
بارالها !خدا ،خدای من پس کو؟
??????