باز این کودک دلخسته حسین
می کند از پدر این گونه سوال
پدرم ساوه کجاست؟
پسرم ساوه که شهر خود ماست
ساوه شهری است قشنگ
پرباغات انار
شهر یعنی چه پدر؟
شهر جایی که خیابان زیادی دارد
مردم باهنر وصاحب نامی دارد
خانه ها آجری و شکل ونمایی دارد
روستاها همه جا برفی و سردند پدر ؟
غالبا صاحب دردند پسر
پدر آیا امسال
می روید باز بچینید انار
آره جانم پسرم
راستی کفش زیادت نرود
چشم باشد پسرم
تو دعا کن که بیاید باران
وحسین کرد دعا :
ای درختان انار ساوه
می شود خواهش ما را بپذیرید امسال
می شود گل دو برابر بدهید
می شود میوه فراوان بدهید
برگتان سبز و تن نازکتان سالم باد
پدر آرام نشست
شاعر کاشانی شعر خوبی دارد :
من اناری را می کنم دانه به دل می گویم
کاش مردم دانه های دلشان پیدا بود .