خدا رحمت کند تورا ای بزرگ مرد،ای حبیب خدا .از رسول خدا نقل است که کاسب حبیب خداست و حاجی محمود از انسان های پاک و مومنی بود که تمام وجودش را وقف خدمت به مردم کرده بود و خداوند هم مواهب خود را بی حد و حصر در اختیارش گذارده بود چون حاجی محمود مردی کریم و بخشنده بود .
در کشور ما این اصلی مبرهن است که چه در زمان مشروطه و چه در زمان مشروعه اگر اهل دزدی و رانت خواری و اهل جیره و مواجب و یا احیاناً آدم فروشی نباشی زندگی مرفّهی نخواهی داشت و ما نداشته ایم و نخواهیم داشت .مقصود این که بعد از این که مرحوم مستعلی عموی ما از دنیا می رود و پدرم دچار تالّمات روحی شده و مریض می شود , عدّه ای که در اسم فامیلند و در رسم دشمن برای عرض تسلیت با کفش وارد خانه ی ما می شوند و با کفش می نشینند در همین زمان دو نفر دست پدرم را می گیرند و اورا کمک می کنند تا برخیزد و هردو غریبه اند . یکی امنیه ای اهل نوبران به نام جناب آقای رفیعی ( که اگر زنده اند خداوند عمر با عزّت بدهد )است که پدرم را تشویق می کند تا قصّابی اش را راه بیاندازد و دیگری مرحوم حاجی محمود فتح اللهی اهل مامونیه است که اجناسش را نسیه به پدرم می دهد تا کم کم مغازه اش را راه می اندازد و سرپا می ایستد .
آن چه را که من از حاجی محمود به یاد دارم آن است که وقتی می آمد چه زمانی که جیپ داشت و چه زمانی که صاحب کامیون شده بود اجناسش را گونی گونی می کشید و پایین می انداخت و به پدرم می گفت :ببر و پدرم هرچه می گفت حاجی بس است گوشش بدهکار نبود .حتّی یک بار رازقانی ها گفته بودند : حاجی ماشینت را هم به اسکندر بده و حاجی گفته بود ماشین هم مال اسکندر است .
این انسان بزرگ نه تنها در رازقان موجب شده بود کار و کسب ما رونقی بگیرد بلکه آن چنان که من شنیده ام در خیلی جاها ، در خود زرند هم به خیلی ها کمک کرده بود .
برای این حبیب خدا و انسان بی آلایش و پاک که هر موقع به او فکر می کنم او را یک دوست واقعی برای پدر و خانواده می بینم برایش رحمت واسعه ی الهی وبهشتی مملو از نعمات بی پایان الهی آرزو می کنم . خدا رحمتش کند .
