به نام خدا
نام مقاله :مشاغلی که روستاییان در گذشته برعهده می گرفتند
نویسنده ومحقق:الیاس امیرحسنی
چکیده:مشاغل مردان وزنان روستایی
متن :
در گذشته زندگی روستایی شاخصه هایی داشت که اینک به کل تغییر کرده است .معاش روستاییان از راه دامداری و کشاورزی مهیا می شد و آن ها دائم در تلاش و تکاپو بودند .بیکاری و بی عاری نکوهش می شد و از صبح خروسخوان تا پاسی از شب همه مشغول کار بودند .
شاید در بعضی مواقع زنان بیشتر از مردان بار زندگی را بر دوش می کشیدند .شیر زنانی که در کنار مردانشان پا به پای آنها در عرصه ی تولید مایحتاج زندگی ،تمام ناهمواری ها را هموار می کردند و سختی ها را به جان می خریدند و از تربیت فرزندان نیز غافل نمی شدند .ما در این مقا له به مشاغل قدیمی روستا ییان در منطقه ی خرقان و رازقان می پردازیم .
الف :مشاغل مردان
1-چوپان : وظیفه ی چوپان چراندن گوسفندان مردم بود .او برای شش ماه انتخاب می شد وهر روز صبح علی الطلوع،بار و بندیلش را می بست و چوبدستی اش را برمی داشت وقلاب سنگش را (زوبان)به کمرمی بست و با توکل به خدا از خانه بیرون می زد.گوسفندان در کوچه به هم می پیوستند .هرکس گوسفندانش را به گله اضافه می کرد و او راهی دشت و کوه و کوهپایه می شد و گوسفندان را می چراند و در تنهایی هایش آوازمی خواند و گوسفندان را هی می کرد .بعضی مواقع گرگ به گله می زد و چوپان باید با گرگ نیز می جنگید و گوسفندان را از چنگال آنها می رهانید .
به چوپان حق می دادند ،یعنی حق الزحمه ی اورا یا به صورت پول نقد وبرخی که نداشتند از گندم و جو می دادند .
هرچه به سال های اخیر نزدیک شدیم دیگر،چوپان نگرفتند وبرای هر10راس گوسفند ،صاحب آنها باید یک روز چوپانی می کرد .یعنی اگر کسی 40 راس گوسفند داشت باید چهار روز به گوسفند چرانی می پرداخت و نوبت اوبود .
2- ناخورچی :
وظیفه ی ناخورچی چراندن گاوها و الاغ ها بود ،گاوها شامل همه گونه می شد (صیغیر،اینک،گولک و...) الاغ ها هم همینطور
کار او به این صورت بود که حیاط یکی از روستاییان را انتخاب می کردند و مردم مال هایشان را به آن جا می آوردند و وقتی جمع می شدند ناخورچی آن ها را راه می انداخت و به جاهای سرسبز مانند حاشیه ی دره ها و رودخانه ها و چمنزارها می برد ومی چراند و غروب برمی گرداند .به ناخورچی حق می دادند ،برای یک دوره یک من و نیم گندم و یک من ونیم جو سهم هرکس بود که باید می پرداخت .
3- کورپه چی :
کورپه به بره های نازنین و شیطانی گفته می شد که صدای نازکشان در کوچه ها طنین انداز می شد و بردن و آوردنشان برای صاحبان و کورپه چی دردسری بود .
کورپه چی بعداز این که 30 روز بره ها را می چراند سه روز از صاحبان بره ها شیر می گرفت ،یعنی شیر سه روز گوسفندانشان را باید به کورپه چی می دادند و بعد از این سه روز ،از هر ده روز یک بار شیر می گرفت .
4- حامام چی :
حمامی کسی بود که روشن کردن و گرم نگه داشتن و نظافت حمام به عهده ی اوبود .قدیم ها آتشدان یا تون حمام با هیزم روشن می شد وبعدها با نفت سیاه روشن می شد .آب حمام نیز از رودخانه یا قنات تامین می شد .به شخص حمامی هم حق می دادند .مردها یک من و نیم گندم ویک من ونیم جو می دادند و زن ها برای حمامی نان می بردند و در قسمت رخت کن حمام سبدی بود که نان ها را روی هم می چیدند و در آن جا جمع می شد .
5- دالاک (دلاک ):
به سلمانی دلاک می گفتند که وظیفه تراشیدن سر مردان را به عهده داشت .اوهم حق می گرفت سرسال از هرکس یک من ونیم گندم ویک من ونیم جو دریافت می کرد. بعضی از دلاک ها کار ختنه ی پسران را هم انجام می دادند که درقبال آن پول نقد یا شیرینی می گرفتند وهرکس بنا به وسعش مجمعی را تزیین می کرد و برایش هدیه می برد .برای ختنه سه تومان یا پنج تومان می گرفتند وسیله ی دلاکی نیز الگوچ نام داشت .
6- دگیرمان چی :
آسیاب های قدیمی با آب کار می کردند ،بعدها برقی شدند .وقتی خرمن برداشته می شد ،گندم ها را می شستند و تر و تمیز در گونی می ریختند و به آسیاب می بردند .آسیابان هم آنها را آرد می کرد .رازقان ما روزگاری پنج تا آسیاب داشته است .به قسمتی که آرد می ریخت "دلیان "می گفتند و در گوشه ای آز آن فرد آسیابان از گندم هایی که می آوردند حق برمی داشت .
7- رعیت:
در روزگار گذشته نظام ، نظام ارباب رعیتی بوده است و رعیت کسی بوده است که در زمین ارباب کارمی کرده است و طبق قرار معمولا محصول نصف به نصف بین آن دو تقسیم می شده است .
رعیت تمام کارهای کشاورزی اعم از کاشت و داشت و برداشت را عهده دار بوده است ،او باید زمین را با گاوشخم می زده بعد باید بذر می پاشید زمین را هموار می کرد ،آبیاری می کرد ،وجین می کرد و در آخر درو می نمود و به خرمن برده می کوبید و محصول را برداشت می نمود و سهم ارباب را جدا می کرد و به منزلش می برد . در زمان های اخیر بیشتر صاحبان زمین خود به کشت و زرع می پردازند و رعیت ها انگشت شمارند .
8-دشت وان (دشتبان ):
در قدیم برای هر مزرعه ای دشتبانی انتخاب می شد که وظیفه اش محافظت مزرعه به قول معروف از دست قورد وقوش و آدمیزاد بود .هرکس می خواست دشتبان شود باید مدتی در خدمت بزرگ ده بود و برایش به رایگان کار می کرد تا برای دشتبانی برگزیده می شد .به دشتبان از محصولات گندم وجو قوجاق می دادند و مالکان عمده خرک می دادند .
از دشت بان ها جوانهای قدیم ، خاطره های بسیار دارند ،چون برای سرگرمی وهیجان یا برای استفاده از میوه های لذیذ مثل انگور و صیفی جات به باغ و بستان مردم می رفتند و دشت بان آنها را دنبال می کرد وگاه می گرفت و کتک می خوردند .
9- ارسی دوز (کفاش):
ارسی کفشی بوده است که از چرم و پوست گاو وخر درست می شده است ودر محکمی لنگه نداشته است و سال های بسیار درپای مردان دوام می آورده است و پاره نمی شده است .
در رازقان شخصی به نام استاد حسین بوده است که در دوخت ارسی بسیار ماهر بوده است .بعد از اوکسانی که به کفاشی پرداخته اند زیاد مهارت نداشته اند ،آن ها کلش می دوختند .رویه ی کلش که از نخ دوخته می شد را بیشتر مردان و زنان ده بلد بوده اند ببافند .کفاش برای دوخت کلش آن ها را روی یک کرسی و زیره ی پلاستیکی محکم قرارمی داد و قالب می زد و می دوخت .کفاش های اخیر بیشتر تعمیر و دور دوزی می کردند .
در این میان نوعی کفش نیز بود که به آن چاروق می گفتند و چاروق را همه بلد بودند بدوزند .چاروق نوعی کفش تقریبا روباز بود که از چرم و پوست گاو والاغ درست می شد .چاروق را تنها هنگام شخم زدن زمین با گاو می پوشیدند و در مواقع دیگر از این کفش کمتر استفاده می شد .
10_دکاندارلوق:(دکانداری)
دکاندارهاکسانی بودند که اجناس مورد نیازمردم را تامین می کردند.بعضی ازآن هادرکنار دکانداری قصابی نیز می کردند وبه تبع آن دام هم خرید وفروش می کردند.به کسی که دام خرید و فروش می کردچدار(چوبدار)می گفتند.
کسانی نیز بودند که به صورت دوره گردی با چهارپا خرید وفروش می کردند.
که به آن ها (ساتانچی)می گفتند. گروهی از ساتانچی ها از تفرش می آمدند ودر رازقان بساط می کردند واجناس خود را با گندم وجو ولوبیاونخود وعدس معاوضه می کردند.کولی ها هم گروهی بودند که به رازقان می آمدند واجناس آنان ازقبیل غربیل ودایره وسبد واین طور چیزها بود.
11-پانبوخ چاپماخ(پنبه زنی ولحاف دوزی):
در رازقان دو سه نفری بودند که وسیله ی حلاجی داشتند که به آن کمان می گفتند .اصطلاح پنبه زنی هم پانبوخ چاپماخ نام داشت.پنبه را از گلش جدا می کردند وبا گذراند ن ازیک چرخ چیگید(دانه)آن را می گرفتند و سپس با کمان می زدند.بعضی از حلاج ها دوره گرد بودند.بعد از آن که پنبه زده می شد درون لحاف وتشک ریخته می شدو دوخته می شد.
12-نجارلوق(نجاری):
نجارها کسانی بودند که ادات کشاورزی مثل ،اوجار،ماله،بندروخ،جنجل وغیره را می ساختند وبعضی از آن ها درها و پنجره های بسیار زیبا وماندگار می آفریدند. حکیم تیلیم خان نیز به این شغل،اشتغال داشته است.
13-پالان تیکن:(پالان دوز):
پالان وسیله ای بود که روی الاغ قرار می گرفت و رویش سوار می شدندیا با قرار دادن آبا وخورجین روی آن وسایل و هرچه را می خواستند حمل می کردند.
پالان دوزی یک کار تخصصی بود که مردم روستا خود بلد نبودند واشخاصی از دیگر روستاها می آمدند ویکی دو روز می ماندند و هرکه لازم داشت،می دوخت.رویه ی پالان را از گلیم وپالاس می دوختند و داخل آن ساقه های گندم را می گذاشتند که کولش نام داشت.
14-آهنگر:
بیشتر آهنگران خرقان الویری بودند.الویر آهنگر تربیت می کرد وآن ها به روستاهای اطراف می کوچیدند ودر آن جا آهنگری می کردند.آهنگر های قدیمی معمولا،گاو آهن،داس،کلنک،بیل،تیشه،قیچی،قند شکن،حلقه رضا،قازما،می ساختند واسب و چهارپا نعل می کردند.درسال های اخیر به ساختن در وپنجره رو آوردند.
آن ها در آهنگری خود کوره داشتند که به وسیله ی یک تلمبه ی پلاستیکی بزرگ در آن دمیده می شد وآهن کوره سرخ می شد آهنگر به آن حالت می داد.
15-رنگرزی:
برای رنگ کردن خامه ی قالی ونخ جاجیم وگلیم،دیگ ها ی بزرگی را روی اجاق می گذاشتند وآب آن را به جوش می آوردند و با رنگ های گیاهی،نخ ها را رنگ می کردند.که در اصطلاح بویاماق به آن می گفتند.
بیشتر زن های روستا خودشان درخانه کاررنگرزی را انجام می دادند.
در رازقان خانواده ای هستند که به خاطر این که اجدادشان رنگرز بوده اند فامیلی رنگی دارند.
16-حجامت وطبابت:
در روستاهای خرقان کسانی بودندکه به صورت تجربی واز بزرگان خود کار طبابت را آموخته بودند و به درمان بیماران می پرداختند،اینان گیاهان دارویی را می شناختند وخاصیت آن ها را می دانستند،بعضی از آن ها کار حجامت را هم با جمع کردن خون درپشت انسان وبا ایجاد خراش ومکش خون انجام می دادند.
بعضی نیز شکسته بند بودند که در اصطلاح سینیق چی به آن ها گفته می شد.
ب- مشاغل زنان در روستا:
1-قالی بافی :
وقتی پشم دام ها در تابستان چیده می شد ،از پشم آن ها به وسیله ی چرخ و دوک نخ می ریسیدند .نخ ها چند نوع بودند یک نوع که از پشم تهیه می شد و خامه نام داشت .نخ دیگری که ازپنبه درست می شد وبه عنوان تار در فرش به کار می رفت و دار نام داشت و نخ دیگری هم آرقاج نام داشت که بعد از هر رج خامه روی خامه قرار می گرفت و آنها را محکم نگه می داشت ،که از جنس پنبه بود .خامه و آرقاج پود فرش را تشکیل می دادند .
قالی ها دراندازه های سه متری،دومتری ،یک ونیم متری وبئش چرک بافته می شدند .بیشتر زن های روستا قالی بافی بلد بودند و بهترین خاطرات دختران روی دار قالی شکل می گرفت .
ابزار قالی بافی عبارت بود از: کارگاه،الوار،دیرک،کوجی،دار،چله،خامه،نقشه،قلاب،قیچی،شانه
2- جاجیم بافی (ججیم):
جاجیم نوعی پارچه ی ضخیم بود که به عرض دو وجب یا یک وجب ونیم بافته می شد .جاجیم را به صورت افقی روی زمین می بافتند و عرض آن کوتاه و طول آن بلند بود .این پارچه های دراز کم عرض را کنار هم قرار می دادند و به هم می دوختند و جاجیم درست می شد .جاجیم را به عنوان رو انداز کرسی استفاده می کردند .
3- گلیم بافی (پالاس ):
گلیم یا پالاس کاربرد موکت الان را داشت .کارگاه پالاس هم به صورت افقی روی زمین قرار می گرفت .دار آن یعنی تارش از پنبه بود و پود آن یعنی گئچمه سی از پشم بود .گلیم از جاجیم ضخیم تر بود و یک جا بافته می شد ،عرض آن تقریبا یک متر یا بیشتر و طول آن حدود سه متر می شد .
زنان روستا در کنار جاجیم و گلیم بافی دست کش و جوراب زمستانی ،شال هم می بافتند .کیسه ی حمام هم که همچون جاجیم بافته می شد ولی نازکتر از آن بود یکی دیگر از اشتغالات زنان بود .
4- بافت آبا و خورجین :
آبا وسیله ای بود که روی چهار پا می انداختند و با آن خاک و سنگ و آب به خانه می آوردند یا فضولات دام ها را به عنوان کود به مزرعه حمل می کردند . زنان آبا را ساده می بافتند و در آن رنگ ها ی گوناگون به کار نمی بردند .خورجین هم به همین صورت بافته می شد . هم آبا و هم خورجین از نخ پنبه بافته می شد .
5- پارچه بافی :
در گذشته های دور خاندانی در رازقان بوده است که پارچه نیز می بافته اند .پارچه را از پشم بره می بافته اند وبه نام بئز معروف بوده است .نوعی دیگر از پارچه نیز بافته می شده است که ابتدا می بافته اند و مثل نمد (ماووت)مشت و مال می داده اند و از آن پالتو و کت می دوخته اند .به کتی که به رنگ آبی وسفید بوده آلاکت و کتی که به رنگ سیاه و سفید بوده است قیزیلا نام داشته است .
6- فرآورده ها دامی :
زنان روستا وظیفه ی دوشیدن شیر و درست کردن ماست و پنیر و سرشیر(قیماق)وکره و روغن زرد را هم به عهده داشته اند .آنها وقتی شیر می جوشید قیماقش را می گرفتند و از باقی مانده آن ماست درست می کردند واز ماست پنیر هم درست می کردند واگر می خواستند کره بگیرند ،ماست را درون وسیله ای به نام تولوخ می ریختند و آن قدر تکان می دادند که کره اش گرفته می شد و آن چه می ماند دوغ بود .
از کره در صبحانه استفاده می شد و هم می شد روغن زرد از کره گرفت .طریق دیگر گرفتن روغن زرد از خامه بود که روی شیر خام می نشست . فر آورده ی دیگری که زن ها از شیر درست می کردند قروت یا کشک بود .
7- وجین کاری (اوت وورماق ):
وجین کاری یعنی چیدن علف های هرز محصولات کشاورزی هم یکی از کارهای زنان بود .با داس یا تیشه یا بیلچه به مزرعه می رفتند .معمولا لوبیا و سیب زمینی و سبزیجات نیاز به وجین کاری داشتند و زنان با حوصله و صبر تمام این کار را انجام می دادند .
8- چرخ و دوک اگیرماق(نخ ریسی):
زنان روستا هرجا می نشستند ،دوکی هم در دست داشتند و با آن نخ می ریسیدند ،بعضی ها چرخ نخ ریسی هم در منزل داشتند که سریعتر و راحت تر کار نخ ریسی را انجام می داد .
9- پخت نان : (چورک یاپماق)
برخی از زنان سزپرست خانوار برای سیر کردن شکم فرزندانشان به کار پخت نان برای دیگران می پرداختند .ودرازای هرمنی به آن ها دوقرص نان داده می شد .البته در اواخر پول نقد هم می گرفتند ولی بیشتر زنان روستا خودشان در منزل تنور داشتند و نانشان را خودشان می پختند .
پروسه ی پخت نان به این صورت بود که برخی ازمادران شب، قبل از خواب آرد را خمیر می کردند و تاصبح می گذاشتند بماند تا ور بیاید .بعضی دیگر هم صبح هنگام اذان خمیرشان را درست می کردند.
صبح که گوسفندان را راهی صحرا می کردند ،تنور را می افروختند .تنور که خوب گرم وسرخ می شد با وسایلی که داشتند از قبیل وردنه ،نان بند (نالابند)،تخته وردنه ،ارسین ،سیله گچ و غیره شروع به پختن نان می کردند .
اگر نانوا کمک کار داشت او از خمیر چانه (زوولک) درست می کرد ،زوولک را روی تخته وردنه با وردنه پهن و صاف می کردند و سپس روی بازوهای خود چند بار این طرف و آن طرف می کردند تا باز شود و بعد روی نالا بند می کشیدند و با نالابند محکم به دیواره ی تنور می چسباندند و وقتی می پخت با ارسین بیرون می کشیدند .
معمولا کار نان پزی تا سه ،چها ر بعد از ظهر طول می کشیدو چند گونه در رازقان نان پخته می شد .لواش ،نان جو(جونه)،کوکا،تاباخ دیبی،نان کاک(نان شیرین)،نان سیب زمینی (یئر آلما چورگی ) و غیره
10-آشپزی:
در کنار زحمات فراوانی که زنان و مادران روستایی می کشیدند .پختن غذا و سیر کردن شکم همسر و فرزندان هم به عهده ی آنان بود وچه خوب از عهده بر می آمدند .چه غذاهای خوشمزه ای می پختند وچه لذتی داشت خوردن غذاهایی چون ترشی آشی ،دملمه ،فسنجان،آبگوشت ،کله جوش ، اشگنه ، آبدوغ خیار ،اوماج ،بولاماج و غیره ...
11- بوقدا یووماق (شستن گندم ) :
چند کار در رازقان دسته جمعی انجام می شد ، یکی از آن ها شستن گندم بود بعد از آن که خرمن برداشته می شد ، گونی های گندم را به رودخانه و قنات هدایت می کردند و در آنجا زنان ودختران با سرو صدا و بگو ،بخند گندم ها را می شستند و در آفتاب پهن می کردند .بعد از جمع آوری وریختن داخل گونی یا به منزل می آوردند یا به آسیاب می بردند .
12- مامایی:
در رازقان زنانی بوده اند که کار قابله گری را انجام می داده اند که مادر بزرگ مرحوم بنده هم جزو اینان بود .مامازهرا،ماننه،اصلی خالا از این کسان بوده اند .وقتی زمان زایمان زنی نزدیک می شده است کسی را به سراغ ماما می فرستادند و او می آمد ونوزاد را به دنیا می آورد و یکی ،دوروز هم به مادر و نوزادش می رسید و دستورات لازم را می داد .
13- اوزوم درماق و شیره دوزلتماق:
یکی از کارهای توانفرسا درست کردن شیره ی انگور بود .در اواخر شهریور کار برداشت انگور شروع می شد .بعضی ها انگور را می چیدند و در همان باغ روی پارچه هایی پهن می کردند که خشک شود و کشمش درست می کردند .بعضی ها انگور را می چیدند و درون صندوق های مخصوص می ریختند واگر می خواستند شیره درست کنند آن را به محلی به نام چیلاووس می آوردند .چیلاووس انباری بود که به صورت شیب دار ساخته بودند و مردان انگورها را له می کردند و آبش به بیرون هدایت می شد در بیرون چیلاووس آب انگور را می گرفتند وصاف می کردند و با زدن نوعی خاک سفید ، درون دیگ هایی به نام غازان ،روی تنوره هایی که ساخته شده بود قرار می دادند و صبر می کردند تا بجوشد .وقتی شیره می جوشید وبه حدی می رسید که رنگ زرد به خود می گرفت می گفتند ساری کوینگ شده است وخوردنش را حرام می دانستند .این کار ادامه پیدا می کرد تا شیره ی کامل به دست می آمد .
از شیره ی انگورباسلق،سوجوق و ترخونه درست می کردند .
زنان گذشته ی ما قهرمانان زندگی بودند در کار برداشت محصولات ازقبیل لوبیا و سیب زمینی و هرچیز دیگر یاور همسرانشان بودند ،گندم و جوی خرمن را آنان صاف می کردند و دج می کردند .حتی درزمستان به دام ها علوفه می داند ،شیر دام ها را می دوشیدند .غذای شوهراشان که باید به بیابان می رفتند را آماده می کردند .دوخت و دوز و خرید وسایل زندگی را انجام می دادند وخم به ابرو نمی آوردند .
14- بعضی از زنها کارهای تخصصی تری هم بلد بودند مانند درست کردن سرمه :
سرمه را از پیه ی بز نر درست می کردند ،پیه ی اوغلاق (بز یکساله) یا چپیش(بز دوساله).پیه را ذوب می کردند ودر یک ظرف می ریختند .سپس آن را درون یک بشقاب فلزی که به آن دوری می گفتند می ریختند .از پنبه فتیله ای (پیلته) درست می کردند و داخل آن مغز بادام می گذاشتند .فتیله را داخل روغن آّب شده قرار می دادند و روشن می کردند . تابه ای را به صورت مورب روی آتش فتیله قرار می دادند ،طوری که فقط به اندازه ی یک انگشت کمی بیشتر باز باشد و هوا درون آن برود .از یک ساعت به یک ساعت می رفتند و تابه را برمی داشتند و دوده هایی را که الان دیگر سرمه شده بود را می خراشیدند و داخل یک شیشه می ریختند .
15-اریشته کسماخ:(رشته درست کردن):
یکی دیگر از کارهایی که با هیجان و شادی همراه بود اریشته کسماخ بود.کسی که می خواست رشته درست کند ،دختران جوان همسایه وفامیل را دعوت می کرد،خمیر رشته را باید بسیار ورز می دادند تاهنگام بریدن جدا نشود.
قبل هارشته رشته کردن خمیر با دست وبابریدن انجام می شد .بعد ها این کار را با دستگاه انجام می
16-سبد بافی(سبد هورماق):
یکی دیگر از کارهای زنان ومردان روستا بافتن سبد بود.این سبدها را ازچوب نازک وترکه ی نوعی بید که رنگ ارغوانی داشت می بافتند که به آن باربن می گفتند.این سبد ها به عنوان آبکش،وسیله ی علوفه دادن به دام ها برای شستن گندم وبرای دیگر کارها استفاده می شد.
ازبید معمولی هم سبد می بافتند اما باربن مخصوص این کاربود.