عارف کامل و واصل آیت الله علی محمد فاضل امیرحسنی در رازقان متولّد شده اند و پس از تحصیلات مکتبی و مقدّماتی عازم بارگاه ملکوتی امام علی (ع) و حوزه ی علمیّه ی نجف اشرف گردیده اند و پس از طیّ مدارج عالی علمی و عرفانی به رازقان بازگشته و آثار خیر و مبرّات فراوانی از خود به جای گذاشته اند ودر سال 1355قمری یعنی 67 سال پیش از این رو ی در نقاب خاک کشیده اند .
در خصوص زندگی و آثار آیت ا.. فاضل امیر حسنی اطلاعات مکتوبی در دست نیست و آن چه نقل می شود از شاگردان وکسانی است که آن مرحوم را دیده اند ایشان در حوزه ی نجف همدرس آیت الله حایری شیرازی موءسّس حوزه علمیّه ی قم بوده اند. آیت الله حایری پس از بازگشت از نجف حوزه ی قم را بنا نهاده اند و آیت الله فاضل به رازقان آمده اند و گمنام مانده اند . از آیت الله فاضل آثار ی نیز به جا مانده است که از آن جمله رساله ی عملیّه ی ایشان است که اینک معلوم نیست در دست کیست . خط بسیار نیکو می نوشته اند و بسیاری از اسناد قدیمی رازقان به خط ایشان است .شاگردان مبرّز و ممتازی چون مرحوم شیخ اسکندر قبادی مرحوم میرزا قربان محجوب خوشنویس و مرحوم مشهدی غفّار قبادی و مرحوم مشهدی رضای تورانلوو مرحوم علی جلال علیخانی را تربیت نموده اند . کرامات فراوانی به ایشان نسبت می دهند که نیازی به نقل آن ها نیست .از تکیه کلام های ایشا ن در منبر این بوده است که : خاک بر سرتان گریه کنید فردا قیامتی هست .
در این جا حکایت بازگشت از نجف ایشان را نقل می کنیم :
آیت الله فاضل رازقانی با آیت الله حایری شیرازی و آیت الله سید محمد حسن اصفهانی همدرس و هم ردیف بوده اند . روزی هرسه باهم قرار می گذارند تا نامه ای بنویسند و برای تایید مرجعیّت خود آن را در صندوق یا ضریح مبار ک حضرت امیر بیاندازند بعد از مدّتی که نامه هارا بر می دارند می بینند مرجعیت آیت الله حایری مورد تایید قرار گرفته و امضا شده است امّا نامه ی آیت الله فاضل و ایت الله اصفهانی تایید نشده است . هر سه می نشینند و علّت را بررسی می کنند و هرچه از عبادات و افکار و نیّات داشته اند بیان می دارند . چون هرسه هم اتاقی و هم غذا بوده اند ،هرروز نوبت یکی از آن ها بوده که ما یحتاج حجره را تهیّه نماید و از بیرون خرید نماید .آقای حایری وقتی چیزی تهیّه می کرده اند دست به آن نمی زده اند تا هرسه باهم بخورند ولی دوتن دیگر ناخنکی بدان می زده اند . ( الله اعلم)بعد از این جریان ایشان به ایران باز می گردند.
می گویند روزی یک شخص رازقانی به حضور آیت الله حایری برای محاسبه سهم امام و وجوهات می رسند ایشان می پرسند اهل کجایی؟ می گویند: رازقان . آیت الله حایری می فرمایند: مگر آقای فاضل آن جا نیستند؟ می گوید: چرا آیت الله حایری می فرمایند: پس چرا نزد ما آمده اید ؟
در ایّام عزاداری امام حسین (ع) و در ذکرمصیبت این خاندان اشک تمام محاسن و لباس ایت الله فاضل را خیس می کرده است و ایشان با دست خود کجاوه می بسته اند و کاروان کربلا را مانند عراقی ها با شکوه فراوان به راه می انداخته اند . به امید آن که کسانی که آثاری از ایشان در دست دارند آن هارا منتشر و یا در معرض نمایش بگذارند تا موجبات شناخت هرچه بیشتر این عالم ربّانی فراهم گردد .