طبق گزارشات سازمان خوار و بار جهانی، مهمترین نگرانی تغذیه در حال حاضر و بهطور شدیدتر در آینده، کمبود پروتئین کافی و متناسب با رشد جمعیت جهانی است.
با توجه به نیاز روزانهی هر فرد، که بسته به وزن و ویژگیهای فردی و لایف استایل تعیین میشود، میتوان برآوردی حدودی از کل پروتئین مورد نیاز داشت.
در همین راستا به راحتی میتوان دریافت که منابع حیوانی مانند گوشت، شیر و تخممرغ به تنهایی نمیتوانند پاسخگوی نیاز موجود و درحال ایجاد باشد.
حال اینکه، با توجه به پیآمدهای محیطزیستی ناشی از تولید پروتئین حیوانی، همین میزان تولید فعلی نیز زیر سوال است.
بنابراین دنیای صنایعغذایی سالهاست که در تلاش است با کمک متخصصین کشاورزی، بیوتکنولوژی، مهندسی ژنتیک و سایر تکنولوژیستها، به منابع جایگزین دست یابد. محدودیتهای اصلی در این راه، مواردی از این قبیل هستند:
۱- پایین بودن کیفیت پروتئین به لحاظ رنج اسیدهای آمینه
۲- وجود ترکیبات آلرژیها
۳- وجود سایر عوامل ضدتغذیهای، بازدارندهها و سموم
۴- طعم و مزه
پروتئین سویا، نخود، باقالی و گیاهان متعددی مورد استفاده قرار گرفت و همچنین به صورت موازی، روی Single Cell Protein کار شد و نتایج بسیار درخشانی نیز کسب شد. اما همچنان با آن نقطهی ایدهآل و مطلوب فاصلهی زیادی وجود دارد.
استراتژیهای بکار گرفته شده برای مقبول کردن اینگونه محصولات مواردی از این قبیل بودهاند:
۱- تشویق به گیاهخواری و برجسته کردن جنبههای مثبت آن
۲- آگاهسازی و هشدار برای پیآمدهای آسیب به محیط زیست و تاثیر جایگزینی محصولات گیاهی به جای فرآوردههای گوشتی و حیوانی
۳- تولید محصولات متنوع با طعم و رنگهای مختلف، به منظور جذب مصرف کنندهی جدید،
۴- غنیسازی محصولات گیاهی برای جبران کمبودها و محدودیتها
۵- تبلیغ و تشویق به مصرف مکملها
۶- شبیهسازی محصولات گیاهی و عرضهی محصولات تقلیدی
مسلما رشد این محصولات در بازارهای جهانی به راحتی قابل لمس است و انکارپذیر نیست و همچنین با توجه به ضرورت تامین موادمغذی، بسیار هم توسط مراجع مختلف در حال حمایت است.
بهنظر میرسد شرکتهای آیندهنگر درحال سرمایهگذاری بیشتر در این حوزه هستند و بنابراین در آیندهای نزدیک، محصولات متنوعتر و با کیفیت بالاتری از این گروه (بر پایهی گیاهی) خواهیم دید.