ویرگول
ورودثبت نام
بسیج دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
بسیج دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
بسیج دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
بسیج دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
خواندن ۳ دقیقه·۱۷ ساعت پیش

از نازک‌خوانی کورتکس تا طبقه‌سالاری آکادمیک؛ سکوت دیروز، جسارت امروز را ممکن کرد

اظهارات اخیر محمود سریع‌القلم، با وجود بازتاب گسترده در افکار عمومی، کوچکترین پشتوانه معتبری ندارد و در موارد متعدد در تعارض آشکار با واقعیت‌های موجود است. بنابراین ضروری است موضعی روشن، مستدل و انتقادی اتخاذ شود تا پیامدهای نگران‌کننده چنین گفتارهایی برای علوم انسانی نادیده نماند. علاوه بر این محتوای سخنان ایشان نشان دهنده رویکردی است که عملا در تقابل با محرومین و مستضعفین جامعه قرار می‌گیرد و نمی‌توان نسبت به چنین جهت‌گیری نادرستی بی‌تفاوت بود.

افکار و گزاره‌هایی که از سوی برخی افراد مانند سریع‌القلم و رنانی مطرح می‌شود از جمله آن‌جا که شایستگی ورود به عرصه سیاست و اقتصاد را به داشتن یا نداشتن اتاق خواب شخصی در کودکی پیوند می‌دهند به‌روشنی نشان‌دهنده رویکردی تبعیض‌آمیز و فاقد پشتوانه علمی است. چنین ادعاهایی که انسان‌ها را بر اساس پیشینه طبقاتی یا ویژگی‌های زیستی طبقه‌بندی می‌کند، در عمل بازتولید کننده‌ی الگوهای خطرناک فکری است که سابقه آن در رژیم‌های فاشیستی به روشنی دیده می‌شود.

آنچه این روند را نگران‌کننده‌تر می‌سازد، سکوت بخش قابل توجهی از جامعه دانشگاهی و استادان علوم انسانی در برابر گسترش این نوع ادبیات است؛ سکوتی که به‌طور ناخواسته به عادی‌سازی و مشروعیت‌بخشی چنین نگاه‌های تبعیض‌آمیز کمک می‌کند. انتظار می‌رود نهادهای علمی، به جای بی‌اعتنایی، نسبت به این گونه دیدگاه‌ها موضع روشن و مسئولانه اتخاذ کنند تا از مخدوش شدن فضای فکری جامعه جلوگیری شود.

اگر در همان زمان که رنانی کورتکس شناس، ادعای احمقانه خود درباره نازک بودن کورتکس ایرانی‌ها را مطرح کرد، برخوردی جدی با آن صورت می‌گرفت و در دهان آن زده میشد، امروز شاهد آن نبودیم که سریع‌القلم‌ها این چنین دهان گشاده و آسوده، دست به بیان گزاره‌هایی مشابه بزنند. بی‌عملی در برابر ادعاهای غیرعلمی گذشته، زمینه را برای عادی‌سازی و بازتولید همین نوع نگاه‌های تبعیض‌آمیز فراهم کرده است.

امید آن است که از این پس هیچ فردی جسارت تکرار چنین مهملات فاقد مبنای علمی و پر از تبعیض را نداشته باشد. همچنین اگر در آینده دوباره کسی مرتکب خطایی مشابه شد، انتظار می‌رود نه خود او و نه هوادارانش به هیچ‌وجه فضای نقد را محدود نکنند و مانعی در برابر نقدهای مستدل و دلسوزانه ایجاد نکنند. تنها با باز بودن مسیر نقد و پاسخ‌گویی است که می‌توان از تکرار چنین انحرافاتی در عرصه عمومی جلوگیری کرد.

نتیجه‌ی سال‌ها پولی‌سازی آموزش عالی، خصوصی‌سازی دانشگاه و تبدیل آموزش از یک حق اجتماعی به یک امتیاز طبقاتی، امروز با تمام وضوح در رفتار و گفتار حامیان این جریان نمایان شده است؛ جریانی که اکنون وظیفه‌ خود می‌داند نه از حقیقت علمی، بلکه از منافع طبقاتی و امتیازهای تاریخی خویش دفاع کند و برای حذف مستضعفان، استدلال‌های شبه‌علمی تولید کند.

در چنین فضایی، مفاهیمی همچون «چشم و دل سیر بودن»، که در ادبیات علمی هیچ جایگاهی ندارد، به عنوان معیاری برای شایستگی سیاسی یا حکمرانی معرفی می‌شود؛ مفهومی مبهم و کاملاً طبقاتی که بیشتر به فرهنگ خودستایانه‌ی طبقات مرفه شبیه است تا یک شاخص معتبر پژوهشی. جایگزین کردن تحلیل‌های واقعی با چنین تعابیر مبهم و فاقد پشتوانه، نه علم است و نه سیاست‌گذاری؛ این صرفاً تلاش برای طبیعی جلوه دادن برتری‌جویی طبقاتی است.

همین‌طور نسبت دادن نقدها به «دشمنی ایدئولوژیک» و «هجمه سیاسی» نیز بیش از آنکه بازتاب واقعیت باشد، ابزاری دفاعی برای گریز از پاسخ‌گویی است. مشکل اصلی در اینجاست که گفتمانی که حلقه غربگرا از آن دفاع می‌کند، عملاً نابرابری را مشروع و تبعیض را قابل دفاع جلوه می‌دهد؛ گفتمانی که ادعا می‌کند فقط کسانی که از پیشینه‌ی خاص خانوادگی، امکانات مادی و تجربه‌ زیستی ممتاز برخوردار بوده‌اند، حق ورود به عرصه‌ی حکمرانی دارند. چنین رویکردی اگرچه زیر عنوان «نخبه‌گرایی کارآمد» عرضه می‌شود، اما در عمل همان تفکر نخبه‌گرای تبعیض‌آمیزی است که تاریخ بارها هزینه‌های آن را به جوامع یادآوری کرده است.

اگر امروز چنین دیدگاه‌هایی با جسارت و فراغ بال مطرح می‌شود، علتش سکوت و بی‌عملی گذشته در برابر گزاره‌های غیرعلمی مشابه است. اگر در گذشته برخورد جدی با گزافه گویان میشد، امروز شاهد تکرار نسخه‌های تازه‌تری از همین ادبیات طبقاتی نبودیم. انتظار آن است که از این پس هیچ فرد یا جریانی نتواند با تکیه بر امتیازات طبقاتی یا ادعاهای شبه‌علمی، حق نقد را محدود کند. اگر دوباره کسی سخنی تبعیض‌آمیز یا فاقد مبنای علمی بر زبان آورد، نه خود او و نه هوادارانش نباید با ایجاد سپر حمایتی، فضا را برای نقد ببندند. جامعه‌ای که نقد در آن تعطیل شود، توسعه در آن ناممکن خواهد بود.

علوم انسانیآموزش عالیافکار عمومی
۰
۰
بسیج دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
بسیج دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید