بسیج دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
بسیج دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
خواندن ۸ دقیقه·۳ ماه پیش

خود غلط بود آنچه می‌پنداشتیم

از همان روز اولی که وارد کارزار انتخابات شد، حضورش در آن میانه، در میانه انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم به نظر کمدی می‌آمد. گویا مسعود پزشکیان یک شوخی بود، شوخی با همه ما. با همه آنانی که انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم را جدی گرفته بودند و در فردای این انتخابات آینده ای روشن را انتظار می‌کشیدند و امیدی را برای تحول و دگرگونی در خیال و تصورات خویش پرورش می‌دادند. حضور پزشکیان در آن میانه صرفا یک شوخی خشک و خالی با امیدواران به تحول نبود بلکه گویی او با حضورش به همه چیز و همه کس می‌خندید، حتی به خودش! او به امیدوارن به تحول، به اصلاح طلبانی که چندی بعد علم حمایتش را به دوش گرفتند، به کسانی که او را در ابتدا عدالتخواهی صدیق شناختند، به معتقدان به جمهوریت و در آخرین مورد در روز رای اعتماد مجلس به پارلمان هم خندید. خنده ای که به احتمال قریب به یقین صدایش در طول چهار سال آتی بارها و بارها شنیده خواهد شد. صدایی که در اذهان عمومی تصویری جدید از دولت پزشکیان خواهد ساخت و چه بسا موجب پیکاری میان این دولت و رای دهندگانش شود.

شوخی اول: خروج ناگهانی پزشکیان از غربال انتخابات
آنچه ناگهانی و شگفت انگیز بود ثبت‌نام مجدد مسعود پزشکیان در عرصه انتخابات ریاست جمهوری ایران نبود. او نیز به مانند برخی دیگر از چهره های اصلاح طلب و اصولگرا سابقه سالها حضور در پشت در های ساختمان خیابان فاطمی را یدک می‌کشید و این نه اولین بار حضور و ثبت نام او در انتخابات ریاست جمهوری که سومین بار بود. اولین باری که ساختمان وزارت کشور شاهد حضور و ثبت نام مسعود پزشکیان شد اردیبهشت ماه ۹۲ بود که او به پشتوانه سابقه ۴ ساله وزارتش در وزارتخانه بهداشت و بیش از ۴ سال وکالتش در بهارستان راهی خیابان فاطمی شد تا بخت خود را برای راهیابی به پاستور بیازماید. چندی بعد و پیش از مشخص شدن محرضین صلاحیت از سوی شورای نگهبان پزشکیان از کاندیداتوری به نفع اکبر هاشمی رفسنجانی انصراف داد. دومین بار در انتخابات سیزدهم ریاست جمهوری بود که پزشکیان باری دیگر قصد خیابان پاستور و کاخ ریاست جمهوری کرد که در نهایت به سد سنگین شورای نگهبان برخورد. برخوردی که او را شدیدا دلگیر و عصبانی کرد؛ عصبانیتی که نهایتا منجر به نطق پرشور و تندی در تریبون مجلس شورای اسلامی شد که اعتراض خیلی از نمایندگان حاضر در مجلس را در آورد به گونه ای که برخی از آن نمایندگان از نطق پزشکیان به عنوان نطق «دشمن شاد کن» یاد کردند. او در نطق به صراحت گفت: «اگر قرار است گروهی حرف بزنند اجازه دهید طرف مقابل هم حرف بزند. اگر قرار است عده ای در قدرت باشند، بگذارید همه در قدرت باشند. کشور مال همه است، مال دسته یا گروه خاصی نیست. مردم پشت سر ما حرف های خوبی نمی‌زنند. ما مقصریم.» شاید همین نطق آتشین بود که موجب رد صلاحیت اولیه او برای انتخابات مجلس دوازدهم شد، گرچه پزشکیان سرانجام موفق به حضور در آن انتخابات گردید. حضور مجدد پزشکیان در انتخابات اخیر نیز اتفاق نو و جدیدی نبود. او دوباره و به عبارت بهتر برای بار سوم آمده بود تا که شاید فرصتی پیدا کند تا حرف هایی از قبیل همان حرف های نطق آتشین خود را این بار پشت تریبون بزرگ تری بیان کند. او که خود نیز تایید و احراز صلاحیت غیر منتظره اش را دور از انتظار می‌دانست ظهر روز دوشنبه 12 خرداد ماه سال جاری با حضور در ساختمان وزارت کشور با لبخندی ملیح اقدام به ثبت نامی دوباره در کارزاری که او برا سومین بار در آن شرکت کرد. تا اینجای کار همه چیز طبیعی بود اما آنچه به ناگهان بهت و تعجب همگان را برانگیخت تاییدصلاحیت غیر منتظره مسعود پزشکیان بود و این تایید آغازگر سلسله شوخی هایی شد که تا به امروز ادامه دارد. نخستین شوخی با همه ملت همین تایید بود. در کارزاری که رجل سرشناسی چون علی لاریجانی، اسحاق جهانگیری، عباس آخوندی و ... ثبت نام کرده بودند تنها اسم مسعود پزشکیان خارج شده بود.

شوخی دوم: مسعود پزشکیان نماینده گفتار تحول و عدالتخواهی می‌شود!
در همان نخستین مناظره انتخاباتی شروع به خواندن نهج البلاغه می‌کند، از امیرِ مومنان می‌گوید و ضعف و رنج مستضعفین، ساده می‌پوشد و ساده می‌گوید. کاپشن نه چندان تابستانه ای که در روزهای داغ و تابستانی انتخابات می‌پوشد شدیدا یادآور خاطره مردیست که امروز دیگر مانند گذشته‌ها نیست. ساده‌گی گفتارش یادآور سادگی و صراحت مردم کوچه و بازار است. لحن صدای پیر و پدرانه اش را که به این سادگی کلام بیفزایی خاطره پدربزگان شیرین و آذری زبان کودکیمان را به یادآور می‌شود. به همین سادگی ملقب به سرباز عدالتخواه و خیلی مردمی صحنه انتخابات شد. پیرمرد انتخابات که ساده است و ساده می‌پوشد و ساده می‌گوید از رنج و درد و ناراحتی و دلخوری مردممان. او با تکیه بر همین سادگی است که ملقب به عنصر مردمی صحنه شد اما شعارهای عدالت‌خواهانه در ستاد های او چقدر هوادار داشت؟ در عین آنکه از عدالت سخن به میان می‌آورد رئیس ستادش را راست ترینِ افراد قرار داد. همان که به صراحت و با صداقت از راهکارش برای چگونگی گرا‌ن‌سازی انرژی سخن به میان می‌آورد سابقه وزراتش در وزارتخانه راه و شهرسازی یادآور عملکردی بود که به گران شدن تهران و کلان شهرها منجر شد. همزمان که پزشکیان از مردم و عدالت در مناظرات می‌گفت ستادش مملو از حضور نیروهای حزب کارگزاران سازندگی می‌شد. حزبی که یقینا قرن ها از مفهوم و دغدغه عدالت اجتماعی دور است و این بزرگترین برهان در اثبات شوخی بودن عدالتخواهی دولت پزشکیان است.

شوخی سوم : لبخند ملیح پزشکیان به مجاهدین ماقبل شنبه او کمی قبل تر از اینکه در صحن علنی مجلس با سخنان خود جمهوریت را ذبح کند شوخی بزرگتری با طیف گسترده ای از طرفداران به اصطلاح اصلاحطلب خود کرد. آنان که با حضور پزشکیان در صحنه انتخابات کورسوی امیدی را برای تحقق رفتار تند ظاهرا اصلاحی خود متصور شده بودند با مشاهده افرادی از قبیل جواد جهرمی و محمد جواد ظریف امیدشان مضاعف شد. فردای پیروزی در انتخابات که شورای راهبردی به ریاست ظریف تشکیل شد سرشار از شعف و شادی شدند اما این شعف کم نظیر چندی بیشتر دوان نداشت. مسعود پزشکیان که حالا شوخی با همه جزئی از تیپ رفتاری اش شده است با پشت پایی به تمامی آنانی که سلحشورانه در ایام انتخابات طرف او را گرفته بودند ناامیدی را چونان سیلی بر گوششان نواخت و آنان را به کناری زده و دست در دست نیروهای محافظه کار ترتیب کابینه ای را داد که همه از آن ناراضی شدند. از اصلاح طلب های شناسنامه داری که خود را مجاهدین ماقبل روز شنبه تلقی می‌کردند تا همان مخالفین دیرینه او که در ایام انتخابات تمام سعی و کوشش خود را کرده بودند تا مانع ظهور او شوند

تلخ ترین شوخی مسعود پزشکیان:
هزینه عجیب پزشکیان از رهبری انقلاب و نقل قول های غیرمعمول او یقینا جدی ترین زخمی بود که با همراهی ریاست مجلس به پیکر جمهوریت فرود آمد‌. او که پیش تر با معرفی کابینه ای درهم آمیخته از محافظه کاران و اصلاح طلبان شوخی تلخی با یاوران انتخاباتی خود کرده بود روز چهارشنبه برای دفاع از کابینه پیشنهادی خود به پشت تریبون مجلس شورای اسلامی زد و همه چیز را به سخره گرفت و به همه چیز خندید. او حیثیت مجلس را نیز به شوخی گرفت و از ولایت فقیه آبرو به میان آورد‌. او برای سهولت جلب رای اعتماد چنین تلقین کرد که گویی این کابینه نه کابینه او که رهبری است. به صراحت از استعلام مثبت وزرای پیشنهادی گفت و در انتها در کمال تعجب و شگفتی نام چندی از وزرا را به میان کشید و از موافقت و دستور صریح رهبر انقلاب برای به کار گیری آنان گفت! در صورتی که در میان آنان نام افرادی چون سید عباس صالحی به چشم می‌خورد، کسی که در دوره وزارت قبلیش‌اش فرمان «آتش به اختیار» از سوی رهبری انقلاب برای نیرو های فرهنگی سرخورده از مدیریت او صادر شده بود. رفتار پزشکیان چنان تعجب آور بود که نگاه و لبخند آمیخته با بهت وزرا پیشنهادی لحظه ای برطرف نمی‌گردید.

در تمام این مدت صدای خنده مشمئز کننده‌ی جمعی از نمایندگان به گوش می‌رسید و تلاش جمع اندکی از نمایندگان برای حراست از جایگاه و شأن مجلس نیز به حاشیه می‌رفت. رئیس مجلس هم به جای دفاع از حیثیت مجلس سکوت کرد و لبخند زد و در پایان نطق مقام ریاست جمهوری دستور به صلوات داد. تمام آنچه که لازم بود تا رئیس مجلس را از گذشته و ادعا های انقلابی خود منفک کند آن‌روز رقم خورد. شوخی تلخ پزشکیان در روز چهارشنبه تنها شوخی با مفهوم جمهوریت و ولایت فقیه نبود بلکه او با نطق خود در صحن علنی مجلس بیش از هر چیز، بیش تر از اینکه ولایت و جمهوریت را به سخره بگیرد به تمامی شعار هایی که داده بود خندید. او که آمده بود صدایی شود برای بی صدایان و نماینده ای شود برای جمهور ایران با حرف و نطق خود در مجلس به تمامی آن شعار های رنگارنگ خندید. او با نمایش روز چهارشنبه به سلسله شوخی که از آغاز با حضورش در انتخابات آغاز کرده بود ظاهرا پایان داد در نهایت به خودش و شعار های پر طمطراقش خندید.


آقای مبین محسنی کارشناسی علوم سیاسی

مسعود پزشکیانریاست جمهوری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید