ز جنگ
پوکه ی فشنگ هایی می ماند
که نیمی از آن ها رفته است
از زیبایی تو
هزار ته مانده ی سیگار
نگاه کن
آن مرد که سیگار بدست می آید
قطار کوچکیست
که اندوه یک رفتن را
آورده است
تا قطاری که روی ریل دود میکند
اندوه هزار رفتن را ببرد
#سجاد_معصومی_زارع