ر اوازه اهنگین طبیعت چهار زانو به اقتدار می نشینم، به نقطه ای خیره میشوم که جان در ان باشد.
در خلوت زیبا نشین سلول حرکت قلابی در حرکت سیال اب ها به کناره خلوت ته اقیانوس های پر از انتظار شکوهی را جستجو
خواهم کرد.
خام و پختگی نفس انگیز رفتاری می شوم که گذشتگان بدانجا رسیده اند.
به داوری و داد خواهی هرگز نمی نشینم
خاطره ای را در ذهن ذن جویا و جاری می کنم، تا همگان به نجات آیند.
پیروز کسی باشد که در افتادگی شاخه شکسته سایه ای را به سبز بودن هدایت کند
رفتار که عاجز باشد خودخواهی رد گم میکند
و هوشیاری کودک قهرمانی برای اتفاق ها یی می شود که خودش را به پیروزی امتحان می نمایاند.
سزاوار است کوچ خلسه های بی انتهای سحر انگیز خاطره ایی شوی که در پرواز شعوری بزرگینی دارد که در هیچ مقاله ایی ثبت نکرده باشند.
رازها ازهیچ سرنوشتی دور نخواهد ماند
ما در گرو حلقه های به هم پیوسته اشکارا توحیدیم
خواب را تعریفی دیگر ست به هر کسی
تعبیرنتوان داد.
حکمت این ماجرا در سکوت پدید آید
