فوتبال همواره نقش سیاسی-اجتماعی مهمی در شکل دادن هویت ملی و اتحاد مردمی کشورها دارد. تیم برزیل در دهههای پنجاه و شصت قرن بیستم سه جام قهرمانی (۱۹۵۸، ۱۹۶۲، ۱۹۷۰) به خانه برد؛ این پیروزیها اثر عمیقی در تقویت همبستگی طبقات فقیر و غنی، سیاه و سفید جامعه برزیل توسعه نیافته آن روزگار از خود برجای گذاشت. در جام جهانی قطر نیز تیم مراکش در حال نوشتن تاریخ نوینی برای سرزمین بربرهاست.
مراکش به عنوان نزدیکترین کشور آفریقایی به قاره اروپا که تنها در تنگه جبلالطارق فاصله آن با اسپانیا به ۱۵ کیلومتر میرسد، سالیان سال مستعمره اسپانیا و فرانسه بوده. هر چند این کشور در سال ۱۹۵۶ استقلال یافت، اما بنا به ادعای مراکشیها همچنان دو شهر سبته و ملیله آن در تسلط اسپانیاییهاست. مراکش در داخل نیز با چالش ادعای مالکیت صحرای غربی مواجه است. در این شرایط، شاگردان ولید الرکراکی با حضور در نیمه نهایی، در حال نوشتن تاریخ جدید مراکشاند. این فوتبال زیبا به تعبیر شادروان حمید رضا صدر "با هم بودن و یکجور شادی مشترک" را برای آنان به ارمغان آورده است. به نظر میرسد این شادی منحصر به خیابانهای کازابلانکا، رباط، مکناس، تطوان و... نمیشود، به محض شنیده شدن سوت پایانی هر پیروزی مراکش در استادیوم های شیک دوحه، جهان عرب خود را با آنان شریک میبیند و در خیابان فریاد شادی برمیخیزد چرا که شیرهای اطلس، اولین کشور عرب، مسلمان و آفریقایی هستند که به این مرحله از جام جهانی رسیدهاند.
امیر نوعی از تیم پارت لوکس