Karaso
Karaso
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

چالش کتابخوانی طاقچه تیرماه چهارصدو دو

سلام به دوست های کتابخون و کتابدوست‌.
اومدم برا چالش کتابخوانی تیر ماه طاقچه با یه کتاب برنده?
کتابی که برا این چالش انتخاب کردم ، کتاب پیرمرد و دریا نوشته ارنست همینگوی با ترجمه آقای بهزاد جنت سرای نمین ( از اون اسم خوبا?) از انتشارات خوبه پر
رمان پیرمرد و دریا فقط یکم از یه داستان کوتاه بلندتره ولی اونقدری عمیق هست که به سختی های چندین ساله پیرمرد پی ببرید.

این داستان یه روایت ساده و به دور از پیچیدگیه درباره موفقیت و شکسته. با زبون ساده بهتون میگه مهم نیست چقدر کله شق باشید اگه قدرت تشخیص ارزش ها رو نداشته باشید نمی تونید یه نتیجه دلخواه به دست بیارید درست مثل سانتیاگو که وقتی توجهش رو از شور صید ماهی به سمت منافع خودش منحرف میکرد شانس از اون دور میشد.

البته بعد از خوندن داستان میفهمید که یه داستان ۸۰ صفحه ای چقدر میتونه احساساتتون رو با خودش همراه کنه.

رنج.
اولین حسی که از کتاب گرفتم رنج پیر مرد قصه بود، شخصیت پیر مرد ،من و تمام و کمال یاد پدربزگم می انداخت کسی که کل عمرش رو با شرافت کار و زندگی کرد حتی توصیفات ظاهری پیرمرد چروک های روی پشت گردنش ، دستای پر از زخم و پینه بسته اش انگار که پدربزگم از توی داستان آقای همینگوی بیرون اومده بود.
بخشی از کتاب:

پیرمرد لاغر و نحیف بود و پشت گردنش چروک های عمیقی داشت. خورشید از انعکاس گرمسیری اش بر دریا ، لکه های قهوه ای سرطان خوش خیم پوست را روی گونه های پیرمرد ایجاد کرده بود. لکه ها دو طرف صورتش را پر کرده بودند، دستهایش زخم های عمیقی ناشی از کشیدن ماهی های سنگین با طناب ماهیگیری داشت اما هیچ کدام از زخم ها تازه نبودند. آنها به قدمت فرسایش کویری بی ماهی بودند.
همه چیز او به جز چشم هایش که همرنگ دریا ، شاد و شکست ناپذیر بودند قدیمی بود۰

شاید شنیده باشید که آقای همینگوی تو جنگ جهانی اول بوده و متصور این باشید که اون سربازی در خط مقدم بوده ولی اینطور نیست آقای همینگوی چشماش ضعیف بود و از کار توی ارتش معاف شد و در عوض به عنوان راننده آمبولانس صلیب سرخ توی جبهه ایتالیا خدمت کرد و مدتی بعد مجروح شد و چندین ماه تو بیمارستان بستری بود. بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شد توی پاریس به عنوان یه خبرنگار برای یه دفتر روزنامه نگاری کار کرد و هم زمان شروع کرد به داستان نویسی کرد.

رمان پیرمرد و دریا متفاوت ترین نوشته ارنست همینگوی هست، به طوری که ویژگی های شخصیت اصلی این رمان کاملا برعکس رمان های دیگه ی همینگوی هست.معمولا قهرمان های همینگوی آدمایی بودن که از جنگ فرار میکردن و دنبال راه های دیگه بودن ، ادمای قوی بودن که سعی میکردن احساساتشون رو بروز ندن ولی سانتیاگو یه پیرمرد ضعیفه که هشتاد و پنج روز بدون نا امیدی به جنگ طبیعت رفت احساساتشو بیان میکرد حتی با ماهی ها پرنده و دریا حرف میزد.

این رمان رو خیلی دوست داشتم واز طاقچه تشکر میکنم که با برگزاری این چالش باعث شد این اثر زیبا رو بخونم ، راستی شنیدم این رمان یه فیلم سینمایی هم داره که وقت کردم اونو هم میبینم،
تا چالش ماه بعد خدا یار و یاورتون.

در آخر تشکر میکنم از مترجم عزیز آقای جنت سرای نمین به خاطر ترجمه روان کتاب پیرمرد و دریا و یادتون نره به روحتون غذا بدید

پیرمرد دریاچالش کتابخوانیطاقچهکتاب خوانیچالش کتابخوانی طاقچه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید