
اگر انسانیت ما تنها در ظاهر باشد و در باطن گرفتار قومیتپرستی و خودمحوری باشیم،
اگر به جای شایستهسالاری، در دام حزببازی و رابطهگرایی افتادهایم،
اگر علم را فدای اطاعت کورکورانه کردهایم،
پس باید بپذیریم که توسعهی این سرزمین را خودمان به تعویق انداختهایم.
این خاک کهن، با پنج هزار سال تمدن،
امروز گذرنامهاش از بسیاری کشورهای جوانتر بیاعتبارتر است.
در میان صدها بیمارستان، کمتر از ده مورد مطابق استانداردهای جهانی داریم.
آیا این نشانهی یک ملت یکپارچه و پیشرفته است؟
وابستگی مطلق در تأمین مواد غذایی، دارو، فناوری و حتی کالاهای اساسی،
سؤالی بزرگ بر تواناییهای علمی و صنعتی ما میگذارد.
چگونه میتوان ادعای پیشرفت کرد،
در حالی که هنوز بر سر نامگذاری استانها و تقسیم منابع ملی اختلاف داریم؟
ما سرزمینی غنی از معادن کمیاب، نفت، گاز و آب فراوان هستیم،
اما نه برق کافی داریم و نه گاز خانگی.
چرا به جای سرمایهگذاری روی تربیت دهها جوان متخصص،
بیوقفه منتظر کمکهای میلیارد دلاری خارجی هستیم؟
چرا اجازه نمیدهیم این کمکها در بخشهای اساسی و زیربناها صرف شود،
بلکه مصرف و نحوهی هزینهکرد آن را دیگران تعیین میکنند؟
باید سرود ما، نالهی آن افغان باشد که در آب غرق شده،
و یا فریاد آن متخصصی که از رنج و درد مهاجرت خود را آتش زده چرا باید پزشکان و مهندسانمان را رایگان به جهان صادر کنیم،
در حالی که میتوانیم در وطن خود بستر رشدشان را فراهم کنیم؟
فرار مغزها سالانه میلیاردها دلار به اقتصاد ما آسیب میزند،
و تحقیر شدن در مرزهای جهانی، پیامد همان تفرقههای داخلی است.
آیا زمان آن نرسیده که این چرخهی معیوب را متوقف کنیم؟
تحقیقات نشان میدهد که سرمایهگذاری روی همبستگی اجتماعی،
مستقیماً بر شاخصهای توسعهی انسانی تأثیر میگذارد.
اما ما هنوز درگیر اختلافات قومی و زبانی هستیم.
اگر من به رنج همسایهی ازبیک زبانم بیتفاوت باشم،
اگر تو درد همشهری هزارهات را نادیده بگیری و ...،
پس انتظار چه آیندهای را داریم؟
راه حل در همدلی علمی و عقلانیت جمعی است:
سرمایهگذاری روی آموزش چندفرهنگی و ترویج همزیستی مسالمتآمیز،
ایجاد فرصتهای شغلی بر اساس شایستگی و تخصص،
تقویت گفتوگوی میانقومی و پذیرش تفاوتها.
این سرزمین، مانند بیمارستانی است که به درمان فوری نیاز دارد.
داروی شفابخش آن چیزی نیست جز علممحوری، انسجام اجتماعی و عقلانیت جمعی.
بیایید با هم صادق باشیم:
رشد واقعی زمانی ممکن است که ظرفیتهایمان را یکپارچه کنیم.
من از دانش تو بهره میبرم، تو از تجربهی من استفاده کن.
بیایید به جای تولیدات بیکیفیت، ارزش افزوده خلق کنیم.
دست در دست هم، این خانهی مشترک را بازسازی کنیم.
نه برای فردا، که همین امروز آغاز کنیم.
چرا که آیندهی افغانستان، در گرو اتحاد، علم و همدلی ماست.
نویسنده: محمدمصباح