اواخر آذر 98 بود که خبرای پاندمی ویروس کرونا تو چین پخش شد.هیچکس فکر نمیکرد یه ویروس اینطور کل جهان رو در بر بگیره. کم کم ویدیوهای که مردم یهو از حال میرفتن و می افتادن تو شبکه های اجتماعی وایرال شد و ترس رو تو وجود همه ایجاد کرد. دعا مکیردم پای این بیماری به ایران نرسه .
ترم اخرم تو دانشگاه شروع شده بود و میخواستم هر چی زودتر تموم کنم درسمو که کرونا تو ایرانم شناسایی شد. خیلی زود همه جا پخش شد و دانشگاه و باشگاه و ادارات و … تعطیل شدن و از طرفی تعطیلات عید هم پیش رو بود. با اون کلیپ هایی که پخش شده بود باورم شده بود که هر کی مبتلا بشه کارش تمومه. هر روز آمار رو چک میکردم و وقتی تعداد بهبود یافته ها رو میدیدم یه مقدار امیدوار میشدم .
وقتی مشغول کاری نباشی بیشتر فکر و خیال میکنی اونم تو این اوضاع ، نه دانشگاهی بود نه باشگاه نه میشد بیرون رفت و کلا به لحاظ ذهنی خیلی بهم ریخته بودم. به این نتیجه رسیده بودم ذهنیت چقدر مهمه ،از اونجایی که ورزش مورد علاقه م فوتبال و فرمول یک هست و ورزشکارای مورد علاقه م کریستیانو و لوییس همیلتونن یاد مصاحبه هاشون افتادم که همیشه در جواب سوال کلیشه ای و تکراری علت موفقیتشون همیشه کمله Mentality پای ثابت صحبتاشونه. اینکه ذهنیت قوی داشته باشی و حفظش کنی، به سختی اینکار پی بردم .
همینجوری تو سایتا داشتم میگشتم که یه پست درباره اپلیکیشن های ورزش و تمرین تو خونه دیدم .اولش با خودم گفتم تو خونه که نمیشه ورزش کرد و وسیله ای هم ندارم اصلا ،یکی از برنامه ها رو گوشی نصب کردم ببینم چجوریه که دیدم جالبه و اصلا نیازی به وسیله خاصی نداره. استارت ورزش تو خونه رو زدم و شروع کردم یه روز در میون ورزش کردن ،اولش یه روزایی میخواستم بی خیال بشم ولی کم کم یه جور انگیزه برام شکل گرفت . جوری شده بود که ورزش بخشی از کارای مهم زندگیم و الویت اصلی م تبدیل شده بود.
دانشگاه هم مجازی شده بود و شروع شده بود هر چند هیچ وقت حس کلاس حضوری رو نداشت ولی همینکه با دوستام و استادا در ارتباط بودم حس خوبی داشت . دیگه سبک زندگی مون با کرونا تطبیق پیدا کرده بود. اگه تو این دوران گوشی و لپ تاپ و گجت هامون نبودن نمیدونم چطور باید این دوران رو طی میکردیم ،به نظرم یه تشکر به تکنولوژی بدهکاریم برای کمکی که بهمون تو این دوران کرد .