اول از همه خدمتتون بگم که پشت این چالش ۱۰ روزه هیچ منبع علمی ای نیست و من یه پکیج از کارهایی که میخوام انجام بدم و انجام ندادم یا نصف و نیمه ولش کردم،قرار دادم.نکته ی بعدی اینکه چرا ۱۰ روز؟چون تا شروع بازه ی امتحانات نزدیک دو هفته بچه های دانشگاه رو نمیبینم و تقریبا ۱۰ ،۱۱ روز دیگه میبینمشون و این برام یه انگیزه هست تا یه قدم به سمت هدفم برداشته باشم و چیزی برای ارائه داشته باشم.کارهای زیادی نمیخوام بکنم ولی برای من بسیار مهم هستند چون زندگیم و تحت تاثیر انرژی منفی بسیار قرار دادن.کاری که میخوام بکنم اینه که تو رودروایسی شما عزیزان قرار بگیرم و این دوره رو خوب سپری کنم و بعد برم برای بازه های طولانی تر.
و اما محتوای این چالش :
۱.بیدار شدن نهایتا ساعت ۹ و شروع روز و خوابیدن نهایتا ساعت ۱۲ و اتمام شب
۲.تا یک ساعت بعد از بیدار شدن و یک ساعت قبل از خوابیدن گوشی را کنار بگذارم.
۳.رعایت کردن رژیم فستینگ
۴.هوازی کار کردن با چنل یوتوب Madfit به مدت روزانه یک ساعت(بجز اخر هفته)
۵.رها کردن و نه بخشیدن ادم هایی که اذیتم کردند.
🔹نتیجه ی روز دوم،چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۳
۱.متاسفانه انجام نشد و تا حدودا ساعت ۱۱ خوابیدم و شب هم خوابم نبرد❌
۲.خوشبختانه این مورد انجام شد و به محض بیدار شدن داخل اینستاگرام نرفتم✅
۳.خوشبختانه این مورد رعایت شد و از ساعت ۸ شب چیزی نخوردم و انشالله تا ۱۲ ظهر فردا✅
۴.خوشبختانه این مورد هم خیلی خوب انجام شد و اثر اسپاسم عضلانی به شدت حس میشه✅
۵.در این مورد هر شب میخواهم یک نفر را رها کنم..امشب نوبت میرسه به دبیر ادبیات هنرستان خانم «ص» که وقتی فهمید برای کنکور رشته ی نظری میخونم با پوزخند بهم گفت«با این تراز شهرستان قبول میشی»!خانم ص که از اول هم حس خوبی بهت نداشتم و کاملا هم احساس میشد که دل به دل راه داره؛من بعد اون روز یه متن بلند بالا آماده کردم که بعد کنکورم برات بفرستم..حقیقتش هم یادم رفت هم حوصله سر و کله زدن باهات و نداشتم.چه جواب بهتر از این که من دانشگاه تهران دارم درس میخونم؟هیچ زمانی به نوع و اسم دانشگاهم افتخار نکردم مگر زمانی که به شما و این حرفت فکر میکنم..بگذریم..نمیتونم ببخشمت چون سنگینی حرفت خیلی زیاد بود..ولی به جاش رهات میکنم و امیدوارم روزی به لیست ادمایی که بخشیدم اضافه شی(شاید چالش بعدی)
.
.
.
-پانیذ.پ
“ یاعلی