این دنیا با کارهاش داره دیوونم میکنه!
همه چی یه جوری شده؛
انگار روی هوام و هی فقط از زمین و زمان میخوره توی صورتم:)
مغزم کاملاً قفل شده و انگار دیگه هیچ راهکاری برای ادامه زندگی نداره .
دلم خواب میخواد :(یه خواب طولانی که وقتی بیدار میشم یادم نیاد چیا شده چیا بوده و فقط دوباره شروع کنم برای زندگی .
دلم خواب میخواد همین :)
انگیزه برای ادامه راه فقط گذشتن از این مرحله ی سخته ؛حالا این مرحله قراره چه جوری بگذره، نمیدونم خدا میدونه
.
.
.
.
.
.
اگر تو هم در همین شرایط قرار داری و این افکار همه ذهنت رو به خودش مشغول کرده بهت پیشنهاد میکنم تا دیر نشده حتماً با یک درمانگر صحبت کن*
تاکید میکنم تا دیر نشده -_-
وب سایت روانشناسی آنلاین پرشین سایکولوژی روانشناسانی رو داره که میتونن تو رو از این وضعیت نجات بدن.