"چرا داستان تاریخی می نویسیم؟"در جواب باید گفت به همان دلایلی که تاریخ میخوانیم داستان تاریخی هم مینویسیم. تاریخ و به تبع آن داستانهای تاریخی جذاب هستند. ما در کتابهای تاریخ چند سطر را به طور کلی میخوانیم. برای مثال میخوانیم که آنتونیوس عاشق کلئوپاترا میشود و برای رسیدن به او تلاش میکند ...پاسخ دادن به چگونگی و چرایی، وارد شدن به جزییات و دراماتیزه کردن ماجرا بر عهده ی نویسنده داستان تاریخی خواهد بود.
داستان نویس یک حادثه ی تاریخی را از ابعاد مختلف روحی، روانی و اخلاقی شخصیت ها بررسی میکند و پرده از اسرار آن بر میدارد، به عبارت دیگر داستان های تاریخی ماهیتی افشاگرایانه دارند.
داستان های تاریخی با بازآفرینی و ارایه تحلیل درباره ی یک حادثه ی تاریخی تجاربی رایگان را در اختیار مخاطب قرار میدهند. آن ها از تجارب واقعی سخن میگویند و ما را درگیر جامعه، احساسات و باورهای مردمی میکنند که پیش از ما زندگی کرده اند. یک داستان نویس تاریخی حادثه ای را برای نوشتن انتخاب می کند که هرچند در گذشته اتفاق افتاده است اما برای امروز مخاطب حرفی برای گفتن دارد و آگاهی بخش او در مواجهه با حوادث معاصر و امروز می باشد. در واقع مفهوم داستان برای خواننده اثر آشناست. داستان تاریخی به خواننده قدرت تمییز و تشخیص میدهد، قدرتی که از تحلیل گذشته کسب میکند او را برای مواجهه با آینده آماده میکند.
داستانهای تاریخی به مخاطب «فرهیختگی» میدهند و او را از نظر فرهنگی تربیت می کنند و در کنار سایر ژانرهای ادبی نقش یک قرص مکمل را ایفا می کنند.
داستان های تاریخی به مخاطب «آگاهی» می دهند و او را آگاه می سازند و با شرح گذشته نقشه راه آینده را برای او ترسیم میکنند.
نویسنده: سعیده ملایی