وقتی می فهمی یه چیزی درست نیست!

امروز که بعد از تمام شدن آخرین امتحان ترم 2 به خانه بر می گشتم ، شروع به بررسی و تجزیه و تحلیل رفتار و عملکردم در طی این ترم کردم.
یکی از مهم ترین مسائلی که خیلی زیاد به چشم من آمد، ضعف در مهارت برقراری ارتباط و شبکه سازی بود. زمانی این موضوع خیلی به چشم من آمد که متوجه شدم یکی از همکلاسی هایم با تمام دانشکده دوست است. البته نه به آن معنای دوست صمیمی ، بلکه با اکثریت آشنا بود و خیلی راحت در طی این دو ترم ارشد، هم با هم ورودی ها و هم با سال بالایی ها ارتباط گرفته بود .
خیلی برای من عجیب بود که چگونه یک نفر می تواند به راحتی توانایی ارتباط گرفتن و لینک شدن با بقیه را پیدا کند. البته خیلی هم عجیب نیست چرا که وقتی با او صحبت کردم به مهارت ذاتی اش در این مورد اشاره کرد.
این موضوع مرا کمی سردرگم و خیلی بیشتر ناراحت کرد ؛ چرا که من علاقه بسیار زیادی به ارتباط گرفتن با افراد دارم و می خواهم با آدم ها صحبت کنم و یادبگیرم. اما بسیار در این کار منفعل هستم .
اینکه راه حل دقیقا چیست و بهتر است دقیقا چه کار کنم را نمی دانم . فقط آگاه هستم که تفاوت های فردی بین ما خیلی زیاد است و خواسته ها هم متفاوت.
به نظر شما بهترین کار برای افزایش مهارت ارتباط گرفتن و شبکه سازی خصوصا در دانشگاه چیست؟