? علی زمانیان
آنچه اکنون در خیابانها مشاهده میکنید، صحنهی چالش و ستیزی است که شما سالهای سال، درست وسط زندگی مردم راه انداختهاید. ستیز و پیکاری جانکاه با ملتی ساکت که جز زندگی چیزی نمیخواستند و نمیخواهند. وگرنه مردم را چه به ناآرامی و خشونت؟
آنچه اکنون رویارویی خیابانی و خشونتاش میدانید، پیش از این از سوی شما و در خیابانهای سیاست و قدرت شما در جریان بود. این شما بودید که مردم را محل جنگ و جدال قرار دادید. این شما بودید که ساکنان این سرزمین را به هماوردی طلبیدید و زندگیشان را به میدان نبرد با این و آن تبدیل کردید.
و از این نکتهی حکمتآمیز مشهور، غافل بودید که:
آنکه در خانهی شیشهای نشسته است، به خانهی همسایه سنگ نمیاندازد.
سالهاست پناه گرفته در قلعهی قدرت، با منجنیق قانون، با بیتوجهی و بیاعتنایی به نتایج این شیوه از حکمرانی، بر جان ساکنان این حوالی، سنگ مرارت و مشقت میاندازید و آرامش و آسایش را از همگان گرفتهاید.
سالهاست مردم شکوه میکنند، ناله میکنند، و شما بیتوجه به درد و رنج جامعه، سوار بر خر مراد خویش، سرخوشانه میرانید و توجه نمیکنید چرخ ارابهی قدرتتان، چگونه استخوان زندگی ساکنان این مرز و بوم را میشکند.
? آنچه اکنون در خیابانها مشاهده میکنید، ناله و نارضایتی و شکوه و عصبانیت کسانی است که سالها، صدایشان را نشنیدید؛ به رسمیتشان نشناختید؛ به انزوایشان راندید و با بیتوجه به درد و رنج آنها، ایدئولوژی خودتان را به پیش بردید. کسانی که غریبانه، فقرشان را فریاد زدند. آنان که به چشم خود دیدند و هراسان میبینند همهی ارکان و بنیانهای جامعه، رو به ویرانی نهاده است. فریاد زدند اما شنیده نشدند، دیده نشدند و اساسا به حساب نیامدند.
وقتیکه دیدند و میبینند سرمایههای مادی، انسانی، سرمایههای اجتماعی و معنوی، رو به فروپاشی است، مجبور به واکنش شدند. این واکنش را طبیعی بدانید زیرا جامعه بهمنزلهی موجود زنده همین است. هر موجودی، حتی ضعیفترین، وقتی درمییابد رو به مرگ دارد، نگران میشود و واکنش خشمگینانه نشان میدهد.