آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که مفهوم سبک زندگی چیست؟برای هر یک از روش های زیستن، یک الگوی خاص وجود دارد. الگویی که متاثر از باورها، افکار، ارزش ها، نحوه تربیت و محیط زندگی است. روش زیستن انواع مختلفی دارد که همه آن ها سالم و مثبت نیستند. در میان روش های زیستن، مواردی هم وجود دارند که انسان را به اهداف خود نمی رسانند. موجب پیشرفت و ارتقاء جایگاه کسی نشده و متاسفانه پیامدهای منفی به همراه دارند.بنابراین همه ما برای تحقق خواسته هایمان، شاد بودن، افزایش انگیزه و تقویت اراده به داشتن یک روش زندگی مناسب نیاز داریم. بدون شک روش زیستن همه مردم شبیه به یکدیگر نیست. حتی با وجود تشابهات بسیار زیاد باز هم تفاوت هایی وجود دارند. تمام مردم در یک محیط و کنار هم رشد نکرده اند، تربیت نشده و الگوهای اخلاقی و رفتاری یکسانی ندارند.
همه ما دارای تعدادی ویژگی مثبت شخصیتی، رفتاری، ارتباطی و غیره هستیم. برای اینکه بتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم باید تعداد این ویژگی ها را افزایش دهیم. البته نکته قابل تامل این است که باید به موقع هم از ویژگی های جدید کسب شده استفاده کنیم. برای مثال ورزش کردن، تنظیم ساعت خواب و بیداری، مطالعه، کسب مهارت های جدید و موارد این چنینی می توانند به شما در ساخت زندگی بهتر کمک کنند. با انجام چنین کارهایی از روزمرگی هم دور میمانید. برای نجات از روزمرگی باید در زندگی خود تغییر ایجاد کنید. تغییر هم میتواند به واسطه کسب ویژگی های جدید ایجاد شود.
پیشرفت در زندگی، ایجاد شرایط زیستن بهتر، کسب رضایت از آنچه که هستید و افزایش انگیزه برای ادامه دادن مسیر رسیدن به خواسته ها وابسته به هدف گذاری هستند. تا زمانی که برای خودتان اهدافی را مشخص نکنید، تلاش هایتان بی نتیجه می مانند.
بنابراین سبک زندگی، یک شیوه ی مشخص و قابلمشاهده از زیستن است. میتوان موارد زیر را چند نمونه از مولفه های سبک زندگی دانست:
چه وسایل، رفتارها و عادتهایی را به عنوان نماد خود (و گروه فرهنگی خود) به کار میگیریم و نمایش میدهیم؟
دکوراسیون خانهٔ خود را چگونه انتخاب میکنیم؟
چه آداب و رسومی را انجام میدهیم و جدی میگیریم؟ (فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، ملی و …)
روتین روزانه ما چیست؟
چقدر لباس میخریم؟ چه لباسهایی میپوشیم؟
موهای خود را چگونه مرتب میکنیم؟ چهرهٔ خود را چقدر و چگونه آرایش میکنیم؟
جایگاه خانواده و دوستان در رفتارها و تصمیمهای ما چیست؟
اوقات فراغت خود را چگونه میگذرانیم؟ بودجهٔ تفریح ما چگونه صرف میشود؟
چقدر پیادهروی میکنیم؟ چه سهمی از زندگیمان به ورزش اختصاص دارد؟
چقدر برای محصولات فرهنگی – از کتاب و موزیک گرفته تا تئاتر و سینما – هزینه میکنیم؟
با بررسی کتابها و مقالات مربوط به بازاریابی میبینید که مفهوم سبک زندگی حدوداً از پنجاه و شصت میلادی مورد توجه بازاریابان قرار گرفته است.
بازاریابان همیشه به بخش بندی بازار علاقه داشتهاند. آنها دوست داشتهاند مشتریان را به شیوههای مختلف تقسیم کنند و ببینند محصولشان برای کدام گروه مناسب است و یا اینکه برای هر گروه از مشتریان چه محصولی میتوانند طراحی و عرضه کنند.
یکی از رایجترین روشهای بخش بندی مشتریان، توجه به سن، جنسیت، دهک درآمد و ویژگیهایی از این دست بوده است اما بعداً به نتیجه رسیدند که این شیوه ی تقسیمبندی، مناسبترین روش نیست. بسیاری از الگوهای مصرف را نمیتوان به جنسیت ربط داد. ضمن اینکه نقشهای اجتماعی زنان و مردان طی دهههای اخیر به هم نزدیکتر شده است. توجه به دهک درآمدی هم لزوماً برای همه کالاها مفید نیست. این بود که بازاریابان به نتیجه رسیدند بهتر است به سراغ سبک زندگی بروند. مثلاً برای کسی که کفش ورزشی میفروشد، تقسیمبندی جامعه بر اساس «سهم ورزش در زندگی» بسیار منطقیتر است تا دهک درآمدی یا سطح تحصیلات.به شکل مشابه، تقسیمبندی افراد به «کسانی که در خانه صبحانه میخورند» و «کسانی که در محل کار صبحانه میخورند» میتواند برای یک تولیدکنندهی قهوه مهمتر از بخشبندی مشتری بر اساس محل سکونت باشد.
البته توسعه ی فناوری اطلاعات، امکان گردآوری ارزانتر و دقیقتر دادهها، توسعه نرمافزارهای مدیریت ارتباط با مشتری و گسترش علم داده هم در این تقویت و ترویج این نوع نگاه نقش داشته است.این نوع نگاه باعث شد که متخصصان مدیریت و بازاریابی از «ویژگیهای فردی» به سمت «ویژگیهای رفتاری» بروند.
در نتیجه فعالان بازاریابی و برندینگ هم از سبک زندگی مشتریان و مخاطبان حرف میزنند و میکوشند با تحقیق در مورد سبک زندگی گروههای هدف خود، محصولاتی بهتر عرضه کرده و کمپینهای تبلیغاتی و برنامههای ترویجی بهتری اجرا کنند.
#پله_به_پله
#دیجیتال مارکتینگ پله به پله
#بازاریابی