((چیزی جز یک اتاق - پنجره ای رو به بیرون - قلم و چند برگ کاغذ لازم نداشتم))
سال های سال بود که زنان از زندگی خلاقانه و هنری مستقل منع شده بودند . میلیون ها ذهن درخشان - اندیشه روشن و استعداد بی نظیر در سایهء سنگین مرد سالاری و محدودیت های اجتماعی از بین رفتند و هرگز فرصت شکوفایی پیدا نکردند .
زنان طی قرون گذشته - برای اینکه بتوانند هویت - هنر و توانایی های خود را ابراز کنند - سفر دور و درازی را پشت سر گذاشتند و هنوز هم مشغول مبارزه هستند .
نخستین گام برای این کار - مقابله با خفقان حاکم بر جامعه بود .
ساختار سنتی اکثر جوامع در طول تاریخ - به گونه ای بنا شاه بود که تمام منابع مادی و معنوی در اختیار مردان قرار داشت - از پول و امکان تحصیل گرفته تا برخورداری از اوقات فراغت .
زنان برای تبدیل شدن به هنرمند یا نویسنده ای موفق - نیاز به تمکن مالی و استقلال داشتند . به همین دلیل است که زندگی اندک زنانی که در طول تاریخ توانستند دست به قلم شوند و آثاری درخشان خلق کنند - به حماسه ها شباهت دارد .
این زنان به هر طریق - گاه با نوشتن آثارشان به اسم مستعار یا حتی قربانی کردن زندگی شخصی خود - عقایدشان را ابراز کرده و راهگشای زنان آینده شدند .
این زنان پیشگام - زمینهساز گسترش ((ذهن فراجنسیتی)) شدند .
این ذهن - دنیایی خلق می کند که در آن - زن و مرد معنایی نداشته باشند و فارغ از چهارچوب محدودیت ها - انسان و زندگی او - سوژه هنر و ادبیات باشند .
این دیدگاه نسبت به هنر و نویسندگی- منجر به خلق بهترین شاهکارها می شود .
در مقابل هنر جنسیت زده به خصوص اگر چاشنی آن سیاست باشد - هنری آلوده و مسموم است که می تواند بستر را برای فجایعی چون قدرت گرفتن فاشیسم فراهم کند .