ویرگول
ورودثبت نام
محمد رضا حسین میخچی
محمد رضا حسین میخچی
خواندن ۳ دقیقه·۵ ماه پیش

مزرعه حیوانات : داستانی درباره سیاست -اثر جورج اورول

روءیای آزادی میجر آغازگر داستان مزرعه حیوانات بود

اما دوستی و دادو ستد ناپلئون با انسان ها و روی دو پا راه رفتنش - نقطه تباهی این داستان شد .

همان طور که خواندید - داستان با سخنرانی میجر پیر از سرزمین های آزاد و امکان تحقق روءیای مزرعه ای بدون انسان - در تسلط حیواناتی با حقوق برابر - رفاه و امکانات بیشتر شروع می شود . هر چند که میجر پیر چندان زنده نماند که تحقق روءیای خود را ببیند . اما پس از او - صحبت هایش بذر دانایی را در دل حیوانات مزرعه کاشت تا برای رسیدن به حقوق خود تلاش کنند .

در این میان - ناپلئون و اسنوبال - خوک هایی هستند که نسبت به سایرین هوش بیشتری دارند و با وجود اختلافات آشکار - رهبری را در کنار هم به دست می گیرند تا زمینه برای قیام فراهم شود .

حیوانات در اولین قیام خود موفق به فراری دادن آقای جونز می شوند و مزرعه به دست خودشان می افتد .

سرانجام دوران طلایی اصلاحات و وضع قوانین هفت گانه و تنظیم اصول انیمالیسم آغاز می شود . همه باید قوانینی مانند ((برابری تمام حیوانات)) یا ((عدم ارتباط با انسان ها)) را رعایت کنند و این سرلوحه زندگی‌شان شود .

همه چیز بسیار خوب پیش می رود تا اینکه آقای جونز یک بازیگر دیگر برای پس گرفتن مزرعه اش از دست حیوانات وارد عمل می کند . او مسلح و به همراه چند نفر دیگر به مزرعه حمله می کند - اما اسنوبال باهوش با الهام از نقشه های ژولیوس سزار - با سه حمله برق آسا مزرعه را نجات می دهد و خودش هم در جریان این درگیری زخمی می شود .

پس از آن که - اسنوبال به عنوان قهرمان حیوانات - نشان درجه یک دریافت می کند که حسادت ناپلئون را برمی انگیزد . بنابراین - او مخفیانه دست به تشکیل گروه ضربتی از ۹ سگ وحشی می زند تا در زمان لازم برای حذف اسنوبال یا سایر عناصر نامطلوب وارد عمل شود .

در نهایت وقتی - اسنوبال طرح آسیاب بادی را را برای پیشرفت مزرعه مطرح می کند - زمینه برای کودتا و حذف او فراهم می شود . ناپلئون ناگهان ۹ سگ خود را بعد از یک سال پرورش دادن به جان اسنوبال می اندازد و او را تا مزرعه های خیلی دور فراری می دهد .

ناپلئون یک بازوی تبلیغات قوی به نام اسکوءیلر دارد که همه چیز را تحریف می کند . این دقیقا" همان ((پروپاگاندای)) رسانه ای است . اسکوءیلر تمام تلاش خود را برای محو ساختن انوبال انجام می دهد و متاسفانه موفق هم می شود و اما ناپلئون که هنوز احساس سرخوردگی می کند برای جبران احساس بدش دست به ساخت آسیاب می زند که اسنوبال پیشنهاد داده بود . او در این زمینه بسیار بد عمل می کند و آسیابش بارها با طوفان و قیام های بعدی از بین می رود .

ناپلئون به خرابکاری ها و زورگویی ها یش ادامه می دهد و سرانجام به یک دیکتاتور تبدیل می گردد . او در نهایت - تمام هفت قانون طلایی میجر دانا را تغییر می دهد . با تحریف آخرین قانون - یعنی قانون ((برابری حیوانات)) و تغییر آن به این عبارت که (( همه حیوانات با هم برابرند - اما برخی برتر هستند )) دست ناپلئون برای از بین بردن و اعدام مخالفانش باز می شود و تمام مزرعه را در خفقانی عجیب فرو می برد . این است داستان تباهی یک روءیای زیبا و بیرون افتادن از باریکه راه آزادی ...


























































































































































مزرعه حیوانات
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید