صدای جیغ بلند ازاردهنده توی گوشم میپیچید هی وول میخورد با پاهام نگهش داشتم زمانی که داشتم بهش حمله میکردم صدایی خفیف گفت : آرارا نکن...
صبح روز بعد
صدای اژیر پلیس گوش همسایگان رو می خراشیده همه شاکی بودن وسرو صدای بدی بود
که فرمانده گفت : همونطور که بهترین مامور های من هستی میخوام این کار رو بهت بدم.... ارارا
(کوتاه و مختصر بای)