ویرگول
ورودثبت نام
نعنا فلفلی
نعنا فلفلی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

ر مثل رفیق ! (یه داستان خوندنی از دل تاریخ)


در راهِ مشهد، شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!

به شیخ بهایی که اَسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اَسبش دائِم عقب می‌ماند.
شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کِشش این همه عظمت را ندارد.

ساعتی بعد شیخ بهائی عقب ماند، به میرداماد گفت:

این شیخ بهائی رعایت نمی‌کند، دائم جلو می‌تازد.
میرداماد گفت: اسبِ او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی‌شناسد و می‌خواهد از شوق، بال در آورد.

در غیابِ یکدیگر حافظِ آبروی هم باشیم
این است "رسم رفاقت"

دوستشیخ بهائیمیردامادحفظ آبرورسم رفاقت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید