انرژی برق در عصر حاضر یکی از نیازهای اساسی جوامع است و دسترسی مطمئن به برق نقش حیاتی در ثبات اقتصادی و رفاه اجتماعی دارد. شاید باورنکردنی باشد که در حال حاضر ۱۶ درصد جمعیت کره زمین یا به عبارتی ۱.۲ میلیارد نفر به این انرژی دسترسی ندارند.
تغییرات جوی و زیست محیطی در الگوی مصرف برق کشور همانند بسیاری از کشورها تغییراتی ایجاد کرده است. بالا رفتن مصرف برق، سرمایه گزاری های بزرگ در صنعت برق را در آینده نزدیک به یک الزام مبدل کرده اند.
در چند سال گذشته قوانین مجلس، دولت را مکلف به گسترش صنعت برق و تبدیل کشور به یک مرکز تولید برق منطقه ای کرده اند. بعلاوه تقویت اتصال شبکه برق کشور به کشورهای همسایه برای صدور برق و وابستگی کشورهای منطقه به برق ایران یکی از اولویتهای دولت بوده است.
صدور برق به کشورهای همسایه یکی از مولفه های قدرت نرم کشور در منطقه محسوب می شود که می تواند بر سیاستگذاری های کشورهای وارد کننده برق تاثیر بگذارد. سیاست های انرژی کشور قطعا جزئی از استراتژی کلی کشور در راه تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای است. تبدیل شدن به مرکز تولید برق منطقه، توانایی اثر گزاری ایران در سیاست های منطقه ای را افزایش می دهد و اهمیت ایران را بعنوان یک بازیگر منطقه ای به کشورهای همسایه گوشزد می کند.
از اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، خصوصیسازی در صنعت برق، به ویژه در بخش تولید، آغاز شد. نیروگاههایی که متعلق به وزارت نیرو بودند، به بخش خصوصی واگذار شدند. با این حال، به دلیل عدم برنامهریزی مناسب و ممنوعیت سرمایهگذاری دولتی در بخش تولید برق، رشد نیروگاهها متناسب با افزایش تقاضای برق در کشور پیش نرفت. این امر منجر به ناترازی فزاینده در تولید و مصرف برق شد.
از سال ۱۳۹۲، بهتدریج فاصله میان تقاضای برق در زمان اوج و توان تأمینشده در زمان اوج بیشتر شده است. این فاصله به مرور افزایش یافت تا جایی که در سال 1402 به ۱۲ هزار مگاوات و در سال 1403 تا این لحظه به بیش از 17هزار مگاوات ناترازی برق رسیدهایم. این میزان ناترازی معادل تولید 17 نیروگاه اتمی بوشهر است.این عدد به معنی آن است که ۲۳درصد مصرف برق کشور در ناترازی به سر میبرد و اگر شرایط به همین منوال پیش برود در ۱۰سال آینده ناترازی برق کشور به ۳۷هزارمگاوات خواهد رسید، حتی تصور این موضوع نیز بسیار خطرناک است که ببینیم یکسوم مصرف برق کشور در این عدمتعادل قرار گرفته و در این مقطع بسیار لازم است ریشهیابی کنیم مشکل ناترازی برق چگونه رفع میشود.
تحقیقات نشان میدهد بهطور متوسط هر کیلووات برق قطع شده برای صنایع مختلف بین ۱/۵ تا ۲ یورو زیان ایجاد میکند که این خسارت برای صنایع ایران برای هر کیلووات، بین هفت هزار تا ۶۳ هزار تومان برآورد میشود که در صنایع پتروشیمی، فولادی و سیمانی خسارت بزرگی بهدلیل قطعی برق در یک سال به چهار تا پنج میلیارد دلار رقم میخورد.اتحادیه صنایع فولادی و پتروشیمیها در سال گذشته اعلام کردند که در اثر ناترازی انرژی و قطعی برق نزدیک به چهار تا پنج میلیارد دلار از تولید ناخالص داخلی یا کیک اقتصادی کشور کاهش پیدا کرد و سال 1404 نیز به نظر میرسد که این عدد ناترازی و حجم خسارتها بیشتر خواهد بود.برآورد کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی تهران حکایت از آن دارد که در روزهای پیک مصرف، قطعی برق حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان خسارت به صنعت کشور وارد میکند، همچنین بر اساس تحقیقات انجام شده از سوی معاونت پژوهشی انجمن ساتکا، قطع برق صنایع مختلف از جمله فولاد، پتروشیمی و سیمان خسارت هنگفتی به آنها وارد میکند که رشد قیمت شمش فولاد، سیمان و دیگر محصولات صنعتی را بهدنبال دارد.از سوی دیگر فعالان بخش خصوصی معتقدند که هر بار روشن و خاموش کردن صنایع حدود ۲۴ ساعت طول میکشد و هر خاموشی برق ۲۴ ساعته موجب افزایش خسارات میشود. به گفته آنها واحدهای تولیدی که قطع برق، پیوستگی تولید آنها را تحت تأثیر قرار میدهد، این واحدها به سادگی نمیتوانند به ظرفیت مجدد برسند.
ناترازی برق تنها در اثر شکاف بین مصرف و تولید رخ نمیدهد. گاهی اتفاقات دیگری نیز در این رخداد موثرند. اتفاقاتی مانند قطع سوخت نیروگاهها در اثر مشکلات فنی ، حوادث و مشکلات فنی که کل یا بخشی از نیروگاه را نیازمند تعمیرات و خارج شدن از سرویس میکند و همچنین عدم امکان تحویل حامل انرژی به مصرف کننده در اثر مشکلات خطوط انتقال و تجهیزات مربوط به آن.
امنیت انرژی در طول تاریخ به این شکل تعریف شده است: در دسترس بودن منابع کافی به قیمت مقرون به صرفه. اما این تعریف ساده دیگر واقعیت را در بر نمیگیرد؛ خطرهایی که دنیا اکنون با آن مواجه است، هم متعدد هستند و هم پیچیده تر از آنکه در دوران گذشته بودند.برای مدیریت این چالشهای جدید، سیاستگذاران باید مفهوم امنیت انرژی را بازتعریف کنند و ابزارهای جدیدی برای تضمین آن شکل دهند. چهار اصل کلی باید این فرایند را هدایت کند: تنوع بخشی، تابآوری، درهم تنیدگی و شفافیت.
در وضعیت فعلی با توجه به ناترازی موجود درکشور هر نوع آسیب و از مدار خارج شدن نیروگاه ها و خطوط و پست های انتقال میتواند به بهای فروپاشی کامل شبکه برق و انرژی کشور و فرو رفتن بیش از 60 درصد از جمعیت کشور در خاموشی مطلق تمام شود. در سناریو بدبینانه تمام منابع و ذخایر موجود در سیستم های حساس کشور کمتر از سه ساعت امکان تامین انرژی مورد نیاز را خواهند داشت و به سرعت وضعیت خاموشی مطلق رخ خواهد داد. عدم وجود منابع تولید منطقه ای و مانور های شبکه ای متناسب و غیر هوشمند بودن شبکه میتواند خسارت های جبران نشدنی به کشور وارد کند.
زیرساختهای قابل اتکای انرژی برای ایجاد تاب آوری و حفظ قدرت کشورها کلیدیاند. دولتها و شرکتهای خصوصی مدتهاست که در تلاش برای حفاظت از زیرساختهای انرژی خود در مقابل همه نوع خطر بودهاند، از حملات تروریستی تا طوفانها. با ادامه گذار، لازم خواهد بود که آنها تلاشهای خود را بیشتر کنند. بهعلاوه، با دیجیتالیترشدن و برقیترشدن اقتصاد انرژی پاک، این ساختار در معرض خطر روبهرشد حملات سایبری قرار خواهد گرفت. لازم خواهد بود شرکتهای خصوصی و دولتها هماهنگی و همکاری کنند تا در مقابل این تهدیدات بازدارندگی ایجاد کنند و به آنها واکنش نشان دهند.
تابآوری به انعطافپذیری هم نیاز دارد که در بخش انرژی به این شکل اندازهگیری میشود: توانایی هر بخش سیستم برای مواجهه با افت در بخشهای دیگر. از آنجا که منابع تجدیدپذیر از قبیل انرژی خورشیدی و باد بسیار متغیر هستند، انرژیای که تولید میکنند لازم است یا ذخیره شود یا منابع دیگر از آن پشتیبانی کنند، با سیستمهای تحویلی که تنظیمات دقیقهبهدقیقه دارند. این بهخودیخود کار سختی است و در شبکهای که منابع متناوبتر انرژی و تقاضای متغیرتر برق دارد، سختتر هم خواهد شد.