ویرگول
ورودثبت نام
محسن مولایی نسب
محسن مولایی نسبمن یک متفکر طراحی ام که به دنبال برپایی حکومت مستضعفین در جهانم. راهبرد اساسی برای این امر تسلط بر منابع انرژی جهان است.
محسن مولایی نسب
محسن مولایی نسب
خواندن ۷ دقیقه·۵ ماه پیش

تحلیل حمله اسرائیل به ایران در سال ۱۴۰۴: تغییرات راهبردی و پیامدهای منطقه‌ای

مقدمه

در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ (۱۳ ژوئن ۲۰۲۵)، اسرائیل با عملیاتی بی‌سابقه تحت عنوان «طلوع شیران» به تأسیسات هسته‌ای، نظامی و زیرساختی ایران حمله کرد و جنگ ۱۲ روزه‌ای را رقم زد که نقطه عطفی در روابط پرتنش ایران و اسرائیل بود. این حمله، برخلاف اظهارات پیشین مقامات اسرائیلی که از محدودیت‌های استراتژیک خود در برابر ایران، از جمله ضعف گنبد آهنین و ناتوانی در جنگ چندجبهه‌ای سخن گفته بودند، نشان‌دهنده چرخشی در سیاست‌های نظامی و سیاسی تل‌آویو بود. این مقاله به تحلیل دلایل این تغییر راهبرد، عوامل زمینه‌ساز حمله، و پیامدهای آن بر منطقه خاورمیانه می‌پردازد، با تأکید بر ضعف‌های سامانه گنبد آهنین، هدف قرار گرفتن تل‌آویو و حیفا، و تأثیر کاهش جبهه‌های نبرد به دلیل وضعیت سوریه، حزب‌الله و غزه.

زمینه‌های تاریخی و استراتژیک

ایران و اسرائیل از زمان انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) وارد جنگ نیابتی طولانی‌مدتی شدند که با حمایت ایران از گروه‌هایی مانند حزب‌الله لبنان، حماس، و حوثی‌های یمن شدت گرفت. اسرائیل برنامه هسته‌ای ایران را تهدیدی وجودی می‌دانست و بارها از طریق حملات سایبری (مانند استاکس‌نت) و ترور دانشمندان هسته‌ای تلاش کرد تا این برنامه را مختل کند. با این حال، اظهارات مقامات اسرائیلی، همان‌طور که در متن نقل‌شده ذکر شده، نشان‌دهنده نگرانی از توانایی‌های نظامی ایران، محدودیت‌های سامانه‌های دفاعی مانند گنبد آهنین، و ناتوانی در جنگ چندجبهه‌ای به دلیل وسعت محدود جغرافیایی و منابع اسرائیل بود. این نگرانی‌ها به‌ویژه به دلیل حضور ایران در سه مرز اسرائیل (لبنان، سوریه و غزه) و توان موشکی ایران که قادر به شلیک هزاران موشک در روز بود، تشدید می‌شد.

تا پیش از سال ۱۴۰۴، اسرائیل از درگیری مستقیم با ایران اجتناب می‌کرد و به حملات محدود در سوریه و عراق اکتفا کرده بود. اما تشدید تنش‌ها در سال ۱۴۰۳ (۲۰۲۴)، به‌ویژه پس از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق و پاسخ موشکی ایران در مهر ۱۴۰۳، زمینه را برای درگیری مستقیم فراهم کرد.

دلایل تغییر استراتژی اسرائیل

۱. فشارهای بین‌المللی و قطعنامه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی

در ۱۲ ژوئن ۲۰۲۵، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) قطعنامه‌ای به پیشنهاد آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان تصویب کرد که ایران را به عدم پایبندی به تعهدات هسته‌ای متهم می‌کرد. این قطعنامه، که برای اولین بار از سال ۲۰۰۵ چنین لحن تندی داشت، به اسرائیل مشروعیت بین‌المللی برای اقدام نظامی داد. یک مقام اسرائیلی ادعا کرد که ایران با ادامه غنی‌سازی اورانیوم، مذاکرات با آمریکا را فریب داده بود، که این موضوع به تل‌آویو انگیزه‌ای برای حمله پیش‌دستانه داد.

۲. ضعف محور مقاومت و کاهش جبهه‌های نبرد

حملات اسرائیل به گروه‌های نیابتی ایران، از جمله حماس در غزه و حزب‌الله در لبنان، در سال‌های ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ به تضعیف این گروه‌ها منجر شد. در غزه، عملیات‌های نظامی اسرائیل زیرساخت‌های حماس را به شدت تخریب کرد و این گروه را در موقعیت دفاعی قرار داد. در لبنان، حزب‌الله پس از درگیری‌های سنگین با اسرائیل و کاهش حمایت لجستیکی از سوی ایران به دلیل قطع ارتباط با سوریه، توانایی خود را برای عملیات تهاجمی از دست داد. سقوط رژیم بشار اسد در سوریه در اواخر سال ۱۴۰۳ و جایگزینی آن با حکومتی مورد حمایت ترکیه و غرب، حضور ایران در سوریه را به حداقل رساند و عملاً جبهه شمالی اسرائیل را از تهدید فوری خارج کرد. این کاهش جبهه‌های نبرد به اسرائیل اطمینان داد که می‌تواند منابع خود را بر حمله مستقیم به ایران متمرکز کند، بدون نگرانی از جنگ چندجبهه‌ای.

۳. حمایت آمریکا و دونالد ترامپ

بازگشت دونالد ترامپ به قدرت در آمریکا در سال ۲۰۲۵ نقشی کلیدی در تصمیم اسرائیل داشت. اظهارات نتانیاهو مبنی بر هماهنگی با آمریکا پیش از حمله و حمایت ضمنی کاخ سفید از عملیات نظامی، نشان‌دهنده چراغ سبز واشنگتن بود. هرچند سخنگوی کاخ سفید، کارولین لوویت، تأکید کرد که آمریکا به دنبال راه‌حل دیپلماتیک است، اما حملات هوایی آمریکا به سه تأسیسات هسته‌ای ایران در ۲۲ ژوئن نشان‌دهنده حمایت فعال واشنگتن بود.

۴. پیشرفت‌های اطلاعاتی و نظامی اسرائیل

اسرائیل با بهره‌گیری از عملیات‌های اطلاعاتی پیشرفته، از جمله استقرار نیروهای مخفی در خاک ایران و استفاده از پایگاه‌های پهپادی مخفی نزدیک تهران، توانست سامانه‌های پدافند هوایی ایران را مختل کند. عملیات «عروسی سرخ» و «نارنیا» در ساعات اولیه حمله، با ترور ۳۰ ژنرال ایرانی و ۹ دانشمند هسته‌ای، ضربه‌ای سنگین به ساختار نظامی و علمی ایران وارد کرد.

۵. ادراک تهدید وجودی

بنیامین نتانیاهو بارها ایران را «تهدیدی برای جهان آزاد» توصیف کرد و ادعا نمود که پیشرفت‌های موشکی و هسته‌ای ایران خطری قریب‌الوقوع است. این ادراک، همراه با فشارهای داخلی در اسرائیل برای اقدام قاطع علیه ایران، تل‌آویو را به سمت حمله سوق داد.

ضعف گنبد آهنین و هدف قرار گرفتن تل‌آویو و حیفا

یکی از نگرانی‌های اصلی مقامات اسرائیلی پیش از حمله، محدودیت‌های سامانه گنبد آهنین در برابر حجم بالای موشک‌های بالستیک و کروز ایران بود. گنبد آهنین، که برای رهگیری موشک‌های کوتاه‌برد طراحی شده، در برابر حملات گسترده با بیش از ۳۰۰۰ موشک در روز ناکارآمد بود. در جریان جنگ ۱۲ روزه، ایران بیش از ۵۵۰ موشک بالستیک و ۱۰۰۰ پهپاد به سمت شهرهای کلیدی اسرائیل، به‌ویژه تل‌آویو و حیفا، شلیک کرد. تل‌آویو، به‌عنوان مرکز اقتصادی و سیاسی اسرائیل، و حیفا، به‌عنوان قطب صنعتی و بندری، به شدت هدف قرار گرفتند. گزارش‌ها حاکی از اصابت حداقل ۴۵ موشک به مناطق مسکونی و زیرساختی در این دو شهر بود که خسارات قابل‌توجهی به زیرساخت‌های شهری و صنعتی وارد کرد. گنبد آهنین تنها توانست حدود ۶۵ درصد از موشک‌ها را رهگیری کند، که نشان‌دهنده ضعف این سامانه در برابر حملات اشباع‌شده بود. این موضوع به افزایش فشار روانی بر جامعه اسرائیل و انتقادات داخلی از عملکرد سامانه‌های دفاعی منجر شد.

پیامدهای حمله

۱. خسارات نظامی و زیرساختی

اسرائیل در این حملات تأسیسات کلیدی مانند نطنز، فردو، و پایگاه‌های موشکی در کرمانشاه، همدان و یزد را هدف قرار داد. ایران نیز با شلیک گسترده موشک‌ها و پهپادها به تل‌آویو و حیفا پاسخ داد. اگرچه سامانه‌های دفاعی اسرائیل، با حمایت آمریکا، بخش عمده این حملات را خنثی کردند، اما خسارات وارده به زیرساخت‌های شهری و صنعتی اسرائیل قابل‌توجه بود.

۲. تقویت بازدارندگی ایران

علی‌رغم خسارات، پاسخ موشکی ایران نشان‌دهنده توانمندی نظامی این کشور بود. تحلیلگران غربی اذعان داشتند که ایران با حفظ زیرساخت‌های راهبردی و اجماع داخلی، از این بحران به‌عنوان فرصتی برای تقویت جایگاه منطقه‌ای خود استفاده کرد.

۳. پیامدهای منطقه‌ای

جنگ ۱۲ روزه نشان‌دهنده شکست دکترین امنیت ملی ایران مبتنی بر نیروهای نیابتی بود. کاهش جبهه‌های نبرد به دلیل تضعیف حزب‌الله، حماس و قطع حضور ایران در سوریه، به اسرائیل امکان تمرکز بر ایران را داد. با این حال، کشورهای عربی خلیج فارس، اگرچه ابتدا از تضعیف ایران استقبال کردند، از هرج‌ومرج احتمالی در منطقه ابراز نگرانی نمودند.

۴. ابعاد سیاسی و بین‌المللی

اظهارات نتانیاهو درباره «تغییر رژیم» در ایران و حمایت ضمنی برخی مقامات آمریکایی، بحث‌هایی درباره پیامدهای مداخله خارجی در ایران را برانگیخت. با این حال، تحلیلگران هشدار دادند که چنین سیاستی ممکن است به بی‌ثباتی شبیه به عراق و لیبی منجر شود.

تحلیل استراتژی اسرائیل

اسرائیل در این جنگ از استراتژی «حمله ترکیبی» استفاده کرد که شامل حملات هوایی، عملیات سایبری، و ترورهای هدفمند بود. این رویکرد، با هدف تضعیف توان نظامی و هسته‌ای ایران و ایجاد بی‌ثباتی داخلی، طراحی شده بود. کاهش جبهه‌های نبرد به دلیل وضعیت سوریه، حزب‌الله و غزه، به اسرائیل امکان داد تا منابع خود را بر حمله مستقیم به ایران متمرکز کند. با این حال، ضعف گنبد آهنین و خسارات وارده به تل‌آویو و حیفا نشان‌دهنده محدودیت‌های دفاعی اسرائیل بود.

نتیجه‌گیری

حمله اسرائیل به ایران در سال ۱۴۰۴ نتیجه ترکیبی از فشارهای بین‌المللی، ضعف محور مقاومت، کاهش جبهه‌های نبرد، حمایت آمریکا، و پیشرفت‌های اطلاعاتی اسرائیل بود. با این حال، ضعف گنبد آهنین و هدف قرار گرفتن تل‌آویو و حیفا نشان داد که اسرائیل همچنان در برابر حملات موشکی گسترده آسیب‌پذیر است. این جنگ، اگرچه خسارات قابل‌توجهی به هر دو طرف وارد کرد، نتوانست به هدف نهایی اسرائیل یعنی تغییر رژیم در ایران دست یابد. خاورمیانه پس از این درگیری وارد مرحله‌ای از بی‌ثباتی بیشتر شده است، اما ایران با حفظ توان نظامی و دیپلماتیک خود، همچنان بازیگری کلیدی در منطقه باقی خواهد ماند.

کلمات کلیدی

جنگ ایران و اسرائیل، حمله اسرائیل به ایران ۱۴۰۴، جنگ ۱۲ روزه، برنامه هسته‌ای ایران، استراتژی اسرائیل، محور مقاومت، گنبد آهنین، تل‌آویو، حیفا، حزب‌الله، غزه، سوریه، تغییر رژیم، خاورمیانه جدید

ایراناسرائیل
۱
۰
محسن مولایی نسب
محسن مولایی نسب
من یک متفکر طراحی ام که به دنبال برپایی حکومت مستضعفین در جهانم. راهبرد اساسی برای این امر تسلط بر منابع انرژی جهان است.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید