من گندمم و ماه بعد رسما سی ساله میشم . مثل خیلی از انسان های دیگه وقتی که بچه بودم فکر می کردم که قبل از سی سالگی به هرچی میخواستم رسیدم ، خیلی جاها رو دیدم ، هر چیزی رو که باید یاد گرفته باشم یاد گرفتم ، و در همه ی ابعاد زندگیم به یک سطح قابل قبولی رسیدم .
این روزها مثل خیلی از ادم های دیگه ای که سی ساله مییشن بیشتر از همیشه به گذشته فکر می کنم ، به شکست هام ، موفقیت هام ، به چیزهایی که به دست اوردم و چیزهایی که از دست دادم . به اشتباهاتم ، به تصمیمات درستم ، به کارهایی که کردم و صد البته به کارهایی که نکردم .
دارم سی ساله میشم ولی هیچی اون طوری نیست که توی بچگی توقعش رو داشتم . هنوز ارزوها و رویاهای زیادی دارم که باید براشون بجنگم، چیزهای خیلی خیلی زیادی _هزار هزار برابر چیزی که تا الان یاد گرفتم - که باید یاد بگیرم . جاهای زیادی رو باید ببینم ، و بیشتر و بیشتر برای چیزی که می خوام ، زندگی که می خوام داشته باشم تلاش کنم . می دونم که وقت بی نهایتی ندارم ولی به اندازه ای هم هست که تلاش کنم به چیزهایی که می خوام برسم.
دارم سی ساله می شم و می دونم از خودم چی می خوام . از زندگیم چی می خوام و این برای من که همه ی عمرم دقیقا نمی دونستم از خودم و دنیا چی می خوام مثل یک معجزه می مونه . حالا که می دونم چی می خوام ، حالا که می دونم وقت خیلی زیادی ندارم دلم میخواد بقیه مسیرو با آگاهی و با امید بیشتری قدم بردارم .
اینجا می نویسم ، از روزهایی که می گذرونم ، از تلاش هام ،از قدم های کوچیکم برای تغییر ، برای رشد ، اینجا می نویسم برای خودم در روزهای آینده ، برای اینکه یک روزی توی آینده که مثل امروز خواستم به گذشته و راهی که اومدم فکر کنم ، فکر نکنم هیچ کاری نکردم ، فکر نکنم همه چی خیلی راحت بود...و اینجا می نویسم به امید اینکه دوستایی پیدا کنم با دنیای نزدیک به خودم ، با طرز فکر و زاویه دید شبیه که بتونیم با هم همقدم بشیم ، حرف بزنیم ، از هم یاد بگیریم و بهم انگیزه و امید بدیم ...
اگر شما هم فکر می کنین که رشد و تغییر ممکنه ، اگر شما هم می کنین میشه خودمون ، خودمون رو اون طوری که می خوایم تربیت کنیم ، اگر به سایت متمم و شخص محمدرضا شعبانعلی علاقه دارین ، اگر دغدغه توسعه ی فردی رو دارین ، لطفا میشه دوست خوب من بشین ؟