در دو نوشتار قبلی یادگرفتیم که محتوا چیست و یک محتوانویس باید چه مهارت هایی داشته باشد.
بعد از اینکه با محتوای متنی آشنا شدیم و مهارت ها را تمرین کردیم باید بدانیم یک محتوای خوب چه ویژگی هایی دارد؟
در این نوشتار به 5 ویژگی یک محتوای خوب اشاره می کنیم و در حد توان آنها را شرح می دهیم.
در نوشتارهای قبلی هم اشاره شد که ما در دنیایی زندگی می کنیم که دسترسی به اینترنت به قدری راحت شده که هرکسی می تواند یک تولیدکننده محتوا به حساب بیاید در نتیجه روزانه میلیون ها محتوا تولید می شود. بازار محتوا، بازار عرضه زیاد و تقاضای کم است پس شما باید کالایی را عرضه کنید که در بین هزاران کالای دیگر مخاطب آن را انتخاب کند.
درست است که ترندشناسی و همراهی با اتفاقات روز از اصول یک محتوای ناب است اما شما به عنوان نویسنده وظیفه دارید محتوایی تولید کنید که در عین ترند بودن نو، خلاقانه و تازه باشد.
محتوای خلاقانه، مشتری یا مخاطب وفادار را برای شما به همراه دارد.
قبل از تولید و انتشار هر محتوایی از خودتان بپرسید: مخاطب چرا باید از محتوای من خوشش بیاید؟
به نوعی از دید مخاطب یا مشتری به محتوا نگاه کنید.
باید این واقعیت را بپذیریم که آدم های جهانِ امروز خیلی حوصله و صبر و طاقت انتظار کشیدن را ندارند. (نمونه ی بارز؟ خودم) غذاهای فست فودی، فیلم های کوتاه یک یا نهایتا چند دقیقه ای، سفرها و تورهای کوتاه مدت، انگلیسی را یک ماهه بیاموزید، در دوماه متخصص قلب شوید! فقط چهار هفته کافی است تا کنکور را 100 بزنید و غیره و غیره از نمونه های بارز این موضوع است.
پس طبیعی است که محتواهای طول و تفصیل دار شاید خیلی مخاطب پسند نباشد، مگر اینکه محتوا یک چیز نابی باشد و مخاطب هم از آن وفادارهایش!
پس ترجیحا خیلی وارد جزئیات نشوید و کوتاه اما کامل بنویسید، حالا کوتاه نه به این معنی که کلا در چند خط کار را ببندید. سعی کنید محتوایتان حداقل 500 و حداکثر 2500 کلمه باشد.
در آن اطلاعات جذاب بگنجانید و با استفاده از هنرتان آن را شیتان پیتان و مخاطب پسند کنید.
داستان ها جزو مورد علاقه ترین محتواهای متنی جهان هستند. به همین خاطر است که رمان ها و کتاب هایی که در آنها به زبان ساده صحبت شده هرساله پرفروش ترین کتاب های دنیا می شوند.
اگر خاطرتان باشد، زمانی که مجله ها پادشاهی می کردند قسمت داستان های مجله همیشه بیشترین مخاطب را داشت.
هنوز هم همان است!
سعی کنید با زبان ساده و به دور از تکلف داستان بگویید.
به جای اینکه مستقیم و باصراحت و حتی به تندی بنویسید آن را چیدمان کنید، آب و تاب بدهید (مختصر بودن را فراموش نکنید) و بعد به صورت یک داستان جذاب آن را منتشر کنید.
اگر لازم شد در محتوایتان از زبان دیگری روایت کنید و برای مخاطب یک موقعیت را طوری شرح دهید که آن را تصویرسازی کند.
قصه گوها همیشه برنده اند :)
همانطور که در قسمت بالا گفته شد طوری داستان بگویید که مخاطب آن را تصویرسازی کند یعنی در ذهن خود موقعیت را، مجسم کند این یکی از راهکارهای درگیر کردن مخاطب با محتوا است.
یکی دیگر از راهکارها، همراه کردن مخاطب با خودتان است. آخر محتوا از او سوال بپرسید یا نظرسنجی کنید.
اگر داستان نوشتید از مخاطب بپرسید: اگر تو به جای فلان شخصیت بودی چه می کردی؟
محتواهای سریالی هم از آن دسته محتواهایی هستند که مخاطب را با شما همراه می کند. البته به این شرط که نوشته شما انقدری جذاب باشد که مخاطب تمایل پیدا کند بداند در قسمت بعدی چه خبر است.
بسیاری از شرکت های بزرگ برای بازاریابی دست به تولید چنین محتواهایی می زنند.
شما به عنوان تولید کننده باید یک استراتژی و پلن برای تولید محتوا داشته باشید.
داشتن استراتژی یعنی: برنامه ریزی و مشخص کردن مسیر برای تولید یک محتوای ارزشمند.
اگر کارتان را با پناه بر خدا و هر چه پیش آید خوش آید آغاز کردید همینجا دست نگه دارید!
با محتوا باید مانند یک کالای باارزش برخورد کرد.
قبل از شروع کار به چیزی که قرار است منتشر کنید فکر کنید، کلیت مقدمه و بدنه و نتیجه را مشخص کنید.
بعد به جزئیات بپردازید و آن را گسترش بدهید.
محتوای بدون ساختار و بدون استراتژی، دیر یا زود با کله به دیوار می خورد.
خلاصه ای از آنچه یاد گرفتیم:
محتوای خلاقانه مشتری وفادار به همراه می آورد.
در بازار عرضه زیاد و تقاضای کم مانند یک فروشنده کاربلد باشید.
سعی کنید محتوا حداقل 500 و حداکثر 2500 کلمه باشد.
درعین مختصر بودن اطلاعات ارزشمند منتقل کنید.
حرف های درست را با قصه بگویید تا مخاطب کنارتان بنشیند. فراموش نکنید قصه گوها همیشه برنده اند.
با محتوا مثل یک کالای باارزش برخورد کنید و برای تولید آن وقت بگذارید.