دوست دارم آن پسته های روی میز باشم زمانی که بچه ها با شوق فراوان مشتی بر می دارند و درون هوای سرد کنار حوضچه ی درون حیاط می دوند
دوست دارم آن هندوانه ی خندان روی میز باشم به همان شیرینی همنشینی با عزیزانمان
به شیرینی تمام آن روزهایی که تلخیشان از یاد نخواهد رفت
دوست داشتم به جای آن کودکی باشم که تمام غمش خیس شدن عروسکش درون حوض آب است
میخواهم صدای خنده هایمان امشب بر بام این آسمان اذان بگوید
می خواهم در این ظلمت ناظر رستاخیز خورشید باشد
امشب اینجا جشنی برپاست
به افتخار یک دقیقه بیشتر زیستن
به افتخار یک دقیقه بیشتر خندیدن
یک دقیقه بیشتر عشق ورزیدن
به افتخار حافظی که هیچگاه دست رد بر سینه ی قاریان فال خویش نزد
برای تمام آن 300 انسانی که در آن یک دقیقه چشم به جهان می گشایند
به افتخار تمام میلیارد ها ستاره ای که در پی تولد هر نوزاد در یک دقیقه متولد می شوند
امشب را پاس می داریم به افتخار زندگی
به افتخار تمام نفس هایی که یک دقیقه بیشتر به ما عطا شد
و این نفس کشیدن و زیستن را تقدیم میکنیم به جسم و روحمان که آزادی خواهانه در ره بقای آگاهی کوشیدند
باشد که این آگاهی به فرزندانمان منتقل شود
آمین .....
~•°stargirl°•~