_می خوام یه سفر برای خودم طراحی کنم یه سفر برای بهتر شدن من نمی تونم با مژده ی الان زندگی کنم
مشاورم_مژده حس می کنم یک روزنه ای داری باز می کنی به سمت روشنی با دفعه قبلی که باهات صحبت کردم تغییر کردی
_راستش و بخواین من آدم به شدت کمالگرایی هستم که می دونم زیاد خوب نیست اما تو این مورد خیلی کمکم کرده وقتی خودکشیم به خودزنی تبدیل شد و اتفاق خاصی نیفتاد تصمیم گرفتم زندگی کنم . یک مژده ی بهتری از خودم بسازم همیشه اینو می گم یا زندگی نمی کنم یا اگه قراره زندگی کنم درست زندگی می کنم
مشاور_مژده خیلی خوب رفتار خودت و شخصیت خودت و تحلیل می کنی و ازت ممنونم چون خیلی بهم کمک می کنی خوب بشناسمت حالا بیشتر راجع به سفرت برام بگو مشتاقم بشنوم
Hello wellcome to our trip
step 1
سکانس اول : چه چیزی باعث مرگ یک ستاره میشه ؟
اوه اونجا یک سیاهچاله ست !!!
1-عجول بودن
2-عدم کنترل ذهن هنگام نتیجه گیری
3-جهت گیری هنگام شنیدن عقاید خاص
4-عدم مطالعه ی کافی
5-عدم توانایی در صحبت کردن و بروز عواطف
6-عدم توانایی در حرف زدن و بروز نقطه نظر های مخالف
7-ضعف در تنظیم و اجرای یک روتین
8-روابط اجتماعی ضعیف (بهتره بگیم داغون :)
9-عزت نفس کم
10-ترس از نادیده گرفته شدن توسط بقیه و ترک شدن :((
11-نیاز به توجه و محبت بقیه :(((
12-انتظار برطرف کردن نیاز های داخلی از محیط خارج
13-عدم خویشتنداری در برقراری ارتباط ( چرا همه چیز و به همه می گی :/ )
14-زود وابسته شدن به آدم ها در عین حال گارد داشتن ( همونطور که می دونین من یک پارادوکسم پس همچین چیزی ازم بعید نیست :) )
15- ترس از قضاوت ها
16-تنفر از آدم ها
17-عدم تعیین اهداف کوتاه مدت
18-درونگرایی بیش از حد (93 درصد)
step2
سکانس دوم: چه چیزی باعث تولد یک ستاره میشه ؟
according to the friends descriptions and my opinion about myself
1-مهربونی (بقیه گفتن)
2-بخشنده(بقیه گفتن)
3-سعی می کنی با دوستات خوب باشی (زهرا گفت )
4-راجع به معنای زندگی کنجکاوم
5-کتاب خوندن و یاد گرفتن و دوست دارم
6-قابلیت خودکنترلی در مواقع خاص مثل عصبانیت (تا حالا خشم خودم و ندیدم :/ )
7-ذات مبارزی دارم
8-دنبال تغییر هستم
9-رویا پردازم
10-قابل اعتماد (سمانه گفت)
11-بدون چشم داشت به بقیه کمک می کنی (سمانه گفت )
12-یک حامی بزرگ برای کسایی که دوستشون داری هستی (سمانههههههه)
13-خوش قلب (یک ناشناس )
step3
سکانس سوم: مشکل چیه ؟
1-هیچ معنایی نیست
2-معنا وجود نداره چون در تصورات من پایان رویایی و باشکوهی برای زندگی وجود نداره
3-نیروی درونی و روحانی قوی برای مواجهه با مشکلات ندارم
wait wait !! there's a question : why should I fight to keep myself strong ?
انسان در جست و جو معنا :
* آنچه نهایتا موجب واژگونی وضع روحی و درونی زندانی می شد چندان وابسته به شرایط روانی _جسمی محیط زندان نبود بلکه نتیجه ی تصمیم زندانی بود
*در اینجا این پرسش پیش می آید که چه چیزی می توانست چنین (نیروی درونی )در ما ایجاد کند یا می بایست می کرد ؟
*آنچه بیش از همه موجب آزار و تضعیف روحی زندانی می شود این است که نداند مدت زندان او چه قدر به درازا خواهد کشید
*تهی کردن حال از واقعیت یا واپس نگری خود خطرناک است زیرا در این صورت فرصت هایی را که پیش می آید فرصت هایی که ممکن است به زندگی معنای مثبتی ببخشد را نادیده می گیریم (زندگی در زمان حال )
*آن ها به جای اینکه دشواری های اردوگاه را سنگ محکی بدانند برای نیروی درونی خود زندگی را جدی تلقی نمی کردند و آن را به عنوان چیزی که نتیجه ای در بر نداشت تحقیر می کردند البته زندگی برای چنین افرادی بی معنا نیز می شود
*انسان می توانست در این تجارب نیز پیروز شود و زندگی را به پیروزی درونی سوق دهد و به عظمت انسانی دست یابد یا برعکس از مبارزه درگذرد و مانند بیشتر زندانیان زندگی نباتی را برگزیند
*نیروی درونی زندانی را با نشان دادن هدف های آتی بر می انگیزاند
to be continued....
~•°stargirl°•~
