دوران پسا امتحانات و دوپینگ مجاز کارما میک

سلاااااامممم علیکمممممم

ببینین کی برگشته

خدای جاذابیت کارما

همیشه از استایل بیلی آیلیش خوشم میومد حتی الان با اینکه بیلی آیلیش استایلش و عوض کرده خودمونی تر خانمی شده برای خودش من بازم از استایل لش این دختر خوشم میاد و خودم جوری لباس میپوشم که هرکی میبینه پشماش میریزه میفهمه دانشجو ترم سه زیست شناسی ام :))

البته اینکه یکم شیش می زنم هم بی تاثیر نیست

کلا کودک درونم زنده ست

از تاب بازی و آهنگ خوندن تو پارک بگیر تا به سخره گرفتن راننده تاکسی های خارج شهر و گپ زدن با راننده اسنپیا که از اقا بنی هاشمی آموختیم

خب عرضم به خدمتتون که اومدیم یکم گپ بزنیم

چه بگویم نگفته هم پیداست

می دونین که تا دیروز درگیر امتحانای کوفتی بودم و بلافاصله بعد تموم شدنش زدم به جاده و با برادر گرام برگشتم وطن و همون دیشب با رفقا شهرمون و آباد کردیم اصلا انگار من که نیستم این شهر بی روح و کسل میشه البته تعریف از خود نباشه

دیشب با رفقا سه نفری رفتیم کافه

عرضم به خدمتتون که همون اول کاری سوتی دادم

خواستم خیلی خانمانه رفتار کنم که خب می دونین کلا به گروه خونی من نمیخوره

همون لحظه کائنات جوابم و داد گفت حاجی تو همانا خلق شدی که آسمان ها و زمین رو بخندونی حالا این باریستا هم روش

هیچی بدتر از این نیست که جلو چهارتا پسر سر بخوری و اونا هم با لبخند به هم نگاه کنن خداروشکر هر دفعه این اتفاق افتاده طرف ماسک داشته خیلی ضایع نشدم

بعد از اینکه سر خوردم تونستم به حول قوه ی الهی تعادلم و حفظ کنم و نیفتم یه نگاه موشکافانه به اون سه تا انداختم و گفتم این فرشه قبلا اینجا نبود آب دهنم و قورت دادم و بعد رفتم طبقه ی بالا

_ حاجی اصلا عشششقم کشید سر بخورم دلم خواست اصلا کدوم پدرسگی اون فرش و گذاشته بود جای راه پله ها اصلا سگ تو روهشون مگه فرش و میزارن جلوی راه پله فرش جاش وسط پذیراییه یکی نیست به اون پشمک بگه تو اول برو تو اینه نگاه کن بعدا بیا منو مسخره کن حاجی اونقدر موهاش فره فکر کنم کفتر توش لونه کرده

ستایش رفیقم _ مژده جان آروم باش یه نفس عمیق بکش خودتم موهات فره

_تو دوغته بنوش حرف نزن میام چشمات و از کاسه در میارم

پسری که بهم خندید و باریستا بود ببعی بود

من خیلییی این کافه اومده بودم و هر دفعه هم یک حماسه آفریدم دیگه شناختنم منو ولی بازم میام کافه ننه شونه مگه

البته شایدم باشه باید سند ملک و دید اینجوری نمیشه نظری داد

با برو بچ نشسته بودیم که از طبقه پایین کافه صدای احوال پرسی اومد بعد یک دختر اومد طبقه بالا

ستایش_مژی دوست دخترشه

یه نگاه خریدارانه ای به دختره انداختم و گفتم

_جووون به غلومی قبول می کنی ؟

خلاصه که اون شب که دیشب باشه (هیچ شبی مثل دیشب نیست امشب مثل دیشب نیست ...) گذشت ولی اصلاااا یادم نمیره که داشتم با تلفن با ستایش حرف میزدم و توسط یکی از اجناس مخالف مورد تمسخر قرار گرفتم که طبق بند 6 قوانین کارما پاسخش قابل ذکر نیست شرمنده مثبت هیژده میشه اون این پیج هم بچه مچه زیاده بالاخره

داشتم پشت تلفن به اون خنگ می فهموندم کدوم قبرستونی وایستادم

_ببین اوسکول شهر ما سر و تهش نیم ساعت نمیشه ناموسا تو چطوری مشهد زنده موندی ؟ تو توی خونتون نشان میزنی میری دستشویی

همینجا بود که شخصیت بنده مورد سوء قصد قرار گرفت

و کارما همیشه جوابی برای همه چیز داره

آخه می دونین اسمش کارماست

همیشه پاسخش به خودتون بر میگرده :))).....

~•°stargirl°•~