+خب گفتی دوست داری شوهر کنی یا نه ؟
_صبر کن صبر کن اول از همه این الهه ی عشق کیه که گفتی و چرا من براش اینقدر مهمم ؟
+خب این یه رازه
_میای سراغم از این چرت و پرتا میگی شب امتحان بعد میگی رازه ؟
+ اول جواب سوالای منو بده قول میدم همه چیز و مو به مو برات تعریف کنم فقط همینقدر بدون من از سرزمین کوکوسالینوس اومدم
_ شتتتت حاجی حالت خوبه ؟ صبر کن
اینو گفتم و یه دونه محکم خوابوندم دم گوش خودم
_نه فایده نداره نمی پره چرا
یکی دیگه زدم تو گوش خودم بعدش جزوه بیوشیمی رو برداشتم و خواستم پارش کنم که گفت
+ هوی لاش گوشت چی کار داری میکنی ؟ دنبال بهونه بودی جزوت و پاره کنی ؟
_حرف نزن تورو هم خفت می کنم
+بعد کی برات شوهر پیدا کنه ؟
_ ننه م
+ ننت فعلا تو ازدواج خودش مونده
_ خب حالا کسی رو سراغ داری ؟
+شما کارایی که من میگم و انجام بده تضمینی تا پایان امتحانات یه بچه هم تو بغلته
_بیییی فانوووسسس تا پایان امتحانات سه روز مونده حالا عقد و ازدواج و آشنایی رو دوروزه انجام بدیم آلله وکیلی مراحل اداری بچه دار شدن و نمیشه تو یه روز انجام داد پس اون نه ماه چی میشه نکنه همش ماتریکسه ؟ وعده مجلسی می دی ؟
موشکافانه نگاهم کرد و گفت
+تو با اوناش کاری نداشته باش اونش با من فقط ملاکات و بگو
یکم با خودم فکر کردم و گفتم
_اگه یکی باشه که شب امتحان بیوشیمی بیاد بگه عزیزم نمیخواد درس بخونی من اجازه نمیدم بعد امتحانم کلا ریختش و نبینم آخر ماهم پیامک واریزی برام بیاد بچه هامم لک لکا بیارن عالی میشه
+ نوشابه هم باز کنم کنارش ؟
_ نون اضافه هم بزار بی زحمت :))
خنثی نگاهم کرد
نگاهش کردم
و باز نگاهم کرد
_اصلاااا من زیر بار فشار این همه امتحان نمیخوام شوهر کنم تو چرا کاسه داغ تر از آش شدی ؟
+ تو میخوای خودت خبر نداری
_حاجی نمیخوام خداوکیلی مگه مغز خر گاز زدم سینگل باش و پادشاهی کن
+الان داری پادشاهی می کنی ؟
_مگه چشه
+ هیچی فقط شبا نون و رب و خیارشور خوردن فکر نکنم پادشاهی باشه یا مثلا شبا زود خوابیدن برای جلوگیری از گرسنه شدن فکر نمیکنم به پادشاهی ربطی داشته باشه
_نکنه فکر کردی شاهزاده سوار بر اسب سفید قراره بیاد برام چلوکباب بیاره ؟ من پادشاه عادلی ام کم میخورم حال فقرا رو درک کنم
+ با شناختی که از تو دارم اونم بیاد دونفری میشینین نون می زنین تو رب میخورین
باشه بابا تو کریم خان زند اصلا
_ نه اون بی ریخت بود خوشم نمیاد ازش مردای اون موقف پشم بودن با یکم مرد
+ زناشونم همین بودن
صدای در اومد
عجیب بود معمولا کسی با ما کاری نداشت
بدون توجه به کوکو بلند شدم رفتم در و باز کردم
چیزی که می دیدم و باور نمی کردم
امکان نداشت .... اما اون.... اون که تو خونه بود داشت باهام حرف می زد
پس دست این پسره چی کار می کرد اصلا صبر کن ببینم این دیگه کیه ؟.....
ادامه دارد .....
~•°stargirl°•~