Karma
Karma
خواندن ۳ دقیقه·۱۳ روز پیش

شوهریاب ماوراءالطبیعی (4)

https://www.aparat.com/v/z14a00k

جیییییغغغغغغغغغغغ

*هیش هیش هیش خانم چه خبره چرا جیغ می کشی به خدا قصد مزاحمت نداشتم فقط عروسکتون جلو در افتاده بود خواستم بهتون بدم

با چشمای وحشتزده بهش خیره شدم به چشم برادری بد نبوداااا ولییی به چشم برادری :)))))))

هنوزم عصبی بودم عروسک و ازش قاپیدم و محکم در و به روش بستم و تکیه زدم به در آخه یعنی چییییی کوکو رو دستم گرفتم و گفتم

_دهن سرویس تو همین الان اون بالا بودی داشتی زر می زدی رفته بودی رو منبر

سکوت

سکوت

_باشه لالمونی بگیر به حرفت میارم

سکوت

یهو یه نفر در زد از جام پریدم و جیغ خفه ای کشیدم از در جدا شدم خیلییییی بد در می زنن بی ناموسا خونه ستتتتتتتت نه طویلههههه

_ هوییی طویله بابات دوتا کوچه بالاتر بود اشتب اومدی

حینی که با تپش قلب و عصبانیت در و باز می کردم دیدم دوباره همون برادر گرامی پشت دره

*عذر میخوام واقعا ولی ......

نزاشتم حرفش و کامل بزنه و گفتم

_ حاجی با عذرخواهی تو ضربان قلب من به حالت نرمال برنمی گرده شیش قلو زاییدم چه مرگته چی میخوای دم ظهر هی زر و زر در می زنی یه عروسک بی ریخت کچل پیدا کردی دم درمون آوردی بلای جونمون تحویلش دادی ولمان کن دیگه

+هوووووییییی یابو بی ریخت خودتی و هفت جد و آبادت یه جوری می زنم تو دهنت که از این به بعد گل و از پشت سرت بو کنی

یهو کوکو به حرف اومد باورم نمی شد آخه جلو اون پسره ؟ چه مرگشه ؟


*خانم ببخشید شکر میون کلامتون شما با خودتون حرف می زنین ؟

اوه مای پشم این یارو فکر کرده صدای منه

+ ببین جوجو من خودم زبون دارم .....کوری نمی بینی دارم حرف می زنم ؟

پسره با ترس به کوکو نگاه کرد رنگش پرید یا خدا اینو چی کارش کنم

*ای....اییی...ایننن....

شکسته شکسته حرف زد و بعدش بوممم....افتاد رو زمین

کوکو رو پرت کردم داخل خونه و داد زدم

_خاک بر سرت احمق چی کار کردی الان من اینو چی کارش کنم ؟

+بد کردم خواستم برات شوهر پیدا کنم ؟

_ شوهر بخوره تو سرم زندان نرم صلوات الان این یه چیزیش بشه من چه گلی به سرم بگیرم

اینو گفتم و تو کوچه رو نگاه کردم خدارو شکر کسی نبود از لباسش گرفتم و کشیدمش داخل خونه (با رعایت تمام شئونات اسلامی ) وسط حال یه بالشت گذاشتم و خوابوندمش

_اهه لعنتی دهنت سرویس الان این واقعا باید کلش و رو بالشت من بزاره ؟ من وسواس دارم حاجی یکی بفهمه

+بمیره بهتره ؟

_ زهر خر تو حرف نزن کره مار

اینو گفتم و یک لیوان آب قند درست کردم اگه همسایه ها دیده باشن کارم تمومه فکر کن زنگ بزنن بگن جنازه یک پسر و بردم خونه حالا ننه بابام از جرم قتلم بگذرن از پسر بودنش نمی گذرن کاش دختر بود حداقل

مامانم اون لحظه
مامانم اون لحظه


+عجب مادر خوبی داری ....

_خفه شو

داشتم آب قند و به خوردش می دادم که چشماش تکون خورد

کم کم داشت به هوش میومد آخ جوون

دوباره صدای در اومد

دیگه کیه نکنه کسی فهمیده باشه .....

ادامه دارد ....

~•°stargirl°•~

پ.ن : دوستان تمام قسمت ها در پروفایل بنده قسمت لیست ها وجود داره :)

داستانطنزکوکو
Born of darkness, condemned to silence ✨🌙[{~•°stargirl°•~}]
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید