
_خب بیا واست توضیح بدم : وقتی آلکیل هالید ها با یک نوکلئوفیل واکنش میدن دو حالت اتفاق میفته یا واکنش های جانشینی یا واکنش های حذفی
کوکو رو برداشتم و گذاشتمش رو به روم تا براش توضیح بدم اونم با لبخند داشت نگاهم می کرد می تونستم what the fu**k و تو چشماش بخونم
(کوکو عروسکمه :))
+تو چشمام نیست داداش دارم میگم بهت گوشای کرت و باز کنی می شنوی
جل الخالق !!! کوکو داشت حرف می زد پشمااااام
_حاجی به خدا آخرین باری که از زیر پل گرفتم چند سال پیش بود چه جوری داری حرف می زنی !!!
+تو اصلا نیازی نداری از زیر پل بگیری همینجوریشم از پا منقل پا شدی
_حالا چرا وات د ف***ک ؟
+خب من الان واکنش های حذفی جانشینی رو میخوام بزنم تو سرم ؟
_تو تو سرت نمیزنی من باید یه خاکی تو سرم بزنم هفته بعد امتحان دارم
+خب به چپ ترین نقطه ی وجودم که امتحان داریییی
_مگه تو چپم داری 😂😂
+بیشعور بی شخصیت
_راستی چرا اون دفعه که احضارت کردم بهم گفتی یه سال دیگه ازدواج می کنم ؟ به خدا یه سال رد شد هنوز تو دبه ام مامانم تو فکره یه دبه ی دیگه هم بخره 😂
+ هیچی می خواستم اوسکولت کنم کی تو رو می گیره 😂
_عسیسم صف جلو در و ندیدی ؟
+نونوایی رو میگی ؟
_اون خلبانه رو چی می گی ؟
+همون که یه محموله خر و جابجا می کرد یکی از خرا مغزش و گاز زد افتاد دم در خونتون ؟
_اصلا اونو ولش اون سربازه چی که همش ازم ساعت می پرسه ؟
+خب ساعت نداره طفلی
_خب از بقیه ساعت بپرسه چرا از من می پرسه ؟

+ببخشید ولی ساعت 2 ظهر تو سگ سرما خر پر نمیزنه واست ماما کنه فقط جناب عالی میری پیاده روی میخوای از سگای تو پیاده رو ساعت بپرسه ؟
_اصلا بره یه ساعت بگیره ...
+باشه این دفعه شما پیشنهاد بده
_اصلاااا اون پسره رو چی می گی که دیروز تو کافه داشت چشمک می زد ؟

+اون کلاجه رو میگی ؟ حاجی خدا خیرت بده اون که به در نگاه می کرد با فروشنده حرف می زد
_اصلا همهههه ی اینارو میزاریم کنار اون پسره رو چی میگی که دیروز تو ماشین کلش نود درجه چرخیده بود داشت نگاهم می کرد ؟

+آره اگه این استایلت و رقص مایکل جکسونیت با سگای پارک و خندیدن و عرعر کردنت و فاکتور بگیریم ناموسا نباید نگاه می کرد
_پوفففففف باشه اصلا ما بد همه خوب
دیدم ساکت شده و داره نگاهم می کنه زیر چشمی نگاهش می کردم
_خب باشه همه ی حرفات درستن من قبولشون دارم اصلا من اوسکول دو عالم همه هم به چشم برادری به ما نگاه می کنن
+آفففریننن اولین قدم در راه اصلاح پذیرش نقص هست
_ خب بگو حالا باید چی کار کنم
+ عرضم به خدمتت که شما باید .....
*با کی داری حرف می زنی ؟
به سمت در اتاقم که برگشتم مامانم و تو چهارچوب در دیدم که با نگرانی داشت بهم نگاه می کرد آخخخ امیدوارم نشنیده باشه گفتم
_ هیچی مامان داشتم برای کوکو درس....
برگشتم که کوکو رو نشون بدم دیدم نیست یادم اومد کوکو رو تو بجنورد جا گذاشته بودم پس کی داشت بهام حرف می زد ؟

و حرفم نصفه موند برگشتم و به مامانم خیره شدم از ترسم به همدیگه خیره شدیم .....
ادامه دارد ....
~•°stargirl°•~