من بعد از تو

میدونستی ازت متنفرم ؟

من دیگه هیچکس و دوست ندارم

اگه بهت لبخند زدم باید بترسی

از حقیقت پشت لبخند

مطمئنم ترجیح می دادی با دستام خفه ت کنم

اما نشد

چون من هیچوقت حاضر نیستم دستای نازنینم به خون کثیف یه عده آلوده بشن

مطمئنم خیلیاتون همینین

فقط به روی خودتون نمیارین

می دونی تو خوب بودن و ازم گرفتی

و الان میبینم از اول هم قرار نبود خوب باشم

ادای خوبارو در میاوردم

و الان خود من اینجاست

من یک آدم خودساخته م که دیگه هیچکس برام اهمیتی نداره

این منی هست که بعد از تو باقی موند

ثابت کردی هیچکس ارزش محبت کردن رو نداره

ثابت کردی فقط خودم تنها کسی هستم که شایسته ی عشقی هست که درونم موج میزنه

بهم ثابت کردی هرکس یک ظرفیتی داره اما من دیگه قرار نیست واسه پر کردن کاسه گدایی بعضیا از بانک مرکزی دزدی کنم

قرار نیست دیگه هر وقت که ناراحتی بیام بزنم رو شونه ت و بگم باهم درستش می کنیم

باید بفهمی تو تا ابددددددد تنهایی

تو هیچکس و نداری

حتی منو

چون ظرفیتت خیلی کمتر این بود که کنارت باشم

ظرفیتت خیلییییی کمتر از حد تصورم بود

بهم ثابت کردی آدما همینن

حقیر و پست و بی ارزش

می دونی من دیگه آدم خوبه ی داستان نیستم که دلم برات بسوزه

گریه هات و ببر یه جای دیگه

رو شونه های یکی دیگه

شاید اون بتونه وقتی سرت رو شونه هاشه سرت و قطع کنه اما من نتونستم

این مغز لعنتی پر از داستانای بده

ولی میدونی چیه

تو هم روش

من دیگه آدم خوبه ی این داستان نیستم

پس التماس هات و ببر پیش آدم خوبه ی داستان

شاید آدم خوبه بتونه با نقابش گلوت و ببره

دیگه قرار نیست از لبخندام سوءاستفاده کنی

بهتره بری دعا کنی این پرده رو ندرم

گرچه دیگه دعا هاتم قبول نمیشن

حتی خدا هم دیگه آدم خوبه ی داستان نیست

آتیش جهنم و به راه می کنه

شیاطین منتظر غذا نعره میزنن

بوی موی سوخته کل جهنم و بر میداره

و این خداست که با لبخندش بهت نگاه میکنه .....

~•°stargirl°•~