_می دونی چیه ؟ یه سبک نقاشی جدید دارم امتحان می کنم خیلی عجیبه
(کجاش عجیبه عزیزم )
_خیلی شبیه زندگیه
(چطور ؟)
_اول از همه به ذهنت اجازه می دی هر چی دلش خواست بکشه صبر کن !!! فکر نکن ! به هیچی فکر نکن اجازه بده مغزت کلیشه های مسخره ی یک طراحی خوب و بی نقص و بشکنه
اجازه بده تمام خشمت تمام غمت و تمام درد هات قلم و روی کاغذ به حرکت در بیارن
اجازه بده یه جوری دستات کاغذ و خط خطی کنن که چیزی جز سیاهی ذرات ذغال پناه گرفته تو آغوش ورق کاهی دیده نشه
اجازه بده کاغذ سفید طراحی دیگه سفید نباشه
قرار نیست همیشه همه چیز خوب باشه
قرار نیست همیشه همه چیز بر وفق مراد باشه
بزار یکم کاغذمون سیاه بشه
چه اشکالی داره
وقتی کامل کاغذت و خط خطی کردی
وقتی مغزت به آرامش رسید
وقتی انرژی منفی نهفته ی درون روحت روی کاغذ خالی شد
حالا اجازه بده درخشش ذهنت از بین تموم اون خطوط مشکی به چشم بیاد
اجازه بده ماه طلوع کنه
ظلمت کاغذ شکسته بشه
و از دل تمام اون شعله های خسم و غم و اندوه یک تصویر آشکار بشه
می تونه یک شمشیر باشه
می تونه یک پرنده باشه
حتی می تونه یک چهره باشه
آروم باش
نگران نباش
الان قلم تو دستای روحته
اون بهتر از مغزت می دونه چی باید بکشه
اون خالق دنیاییه که داری توش زندگی می کنی
اون آفریننده ی یک اثر هنریه
قلمش گیرا تر از قلم مغزه
حالا به تصویری که خلق شد با لذت نگاه کن
اون چیزی که بین تموم اون خطوط درهم و سیاه به چشم میخوره و واضح تر از همه چیزه ......
دقیقا حقیقت وجودته
حالا باهاش رو به رو شو
بهش بگو پیداش کردی
بهش بگو دیگه لازم نیست بین تموم اون خط خطی های سیاه مغزت پنهانی زندگی کنه
حالا دیگه آزاده....
~•°stargirl°•~