-خیال یا واقعیت
فرقی نمیکند که اطرافیان شما به صورت واقعی شما را نخواهند یا این فقط در خیال شما باشد در هر صورت نگرانی از دوست داشته نشدن بسیار ویرانگر است.
حس خشم و غم را در یک زمان ایجاد میکند.
در یک رابطه وقتی یکی از طرفین تمام تلاشش را برای نگهداری رابطه انجام میدهد، «حتی اگر آن تلاش کافی نباشد » و طرف دوم نظر متفاوتی دارد و میخواهد دنیا را بیشتر کنکاش کند و از سلیقه آدمهای بیشتری مطلع شود، این حس را در نفر اول به وجود میآورد که تلاشهایش بیهوده است.
آیا میوه درختان دیگر متفاوتتر است ؟
با درک این موضوع که اطرافیان شما چیز دیگری میخواهد حس غم را تجربه میکنید همراه با خشم.
در تمام این سالها کوشیدم ه آدمها را درک کنم و بفهمم که اطرافیانم چه میخواهند. در اکثر موارد آنها به ادامه مسیر زندگی خودشان فکر میکردند و افکارشان با نیازهای من متفاوت بود. با این حال تمام تلاشم را به خدمت گرفتم که خواستههای اطرافیانم محقق شود و در این مسیر نیازهای خودم را نادیده گرفتم.
حتی خودم هم خودم را ندیدم .
بیشتر مردم برای نیازهای خودشان تلاش میکنند چرا من در مسیر زندگی ، متفاوت بودم ؟!
به تازگی مغزم شروع به چیدن پازلی کرده که در آن تصویر مبهم و تاریکی از تنهاییم وجود دارد.
شاید این یک خیال باشد ولی در هر صورت بسیار بد است. آشفته و ناراحت هستم.
او رفتاری مهربان دارد از لبخند هایش لذت میبرم مرا در آغوش میکشد و با هم سیگار میکشیم ولی در اعماق فکرش به گذشتن از این کهنه درخت جاده میاندیشد.
تنهایی را حس میکنم و بسیار عصبانی هستم.
برایش همه میوههایم را در سبد میگذارم سبدی بافته شده از جوانیم و از بهترین شاخه ام عصایی برای او میسازم ، در این تابستان گرم تلاش میکنم در وقت باقیمانده سایهای از برگهایم بگسترانم تا او حس بهتری داشته باشد.
همه ام را در اختیارش قرار میدهم که در طول سفر آسایش داشته باشد ولی خشم دارم ، غم دارم.
او در هر صورت میرود و عجیبتر آنکه به دنبال درختی میگردد که اینها را به او بدهد !!!
خشم دارم ، غم دارم