اوووم عجب بویی چه رنگی داشت ؛ همونی شده بود که دلم میخواست اما نگران طعمش بودم یه کم که مزه کردم اوه عالی شده بود.. ویژه ویژه خاص خودش بود.. بی صبرانه منتظرش بودم که از همایش برگرده ..نظرش خیلی برام مهم بود.. انتقاد سنجیده داشت .. از قضا در من هم موثر افتاده بود.. کم کم به کدبانویی تمام عیار داشتم تبدیل می شدم .. ذره ذره وقتم برام پراهمیت بود .. کوچکترین زمانم رو به یادگیری اختصاص میدادم از آشپزی گرفته تا ورزش و مطالعه و نوشتن..
نازگل?