لیلی صالحی
لیلی صالحی
خواندن ۴ دقیقه·۲ ماه پیش

گفتگو: پرسش‌هایی از من و پاسخ‌هایی از نیچه

گفتگو با نیچه
گفتگو با نیچه

[صدای موسیقی کلاسیک آرام]

گوینده:

سلام! به این قسمت از پادکست ما خوش آمدید. امروز مهمانی ویژه داریم، کسی که با اندیشه‌هاش دنیای فلسفه و حتی زندگی ما را دگرگون کرده. شاید غیرممکن به نظر برسد، اما امروز فیلسوف معروف آلمانی، فریدریش نیچه، کنارمونه. بدون معطلی به ایشون خوش‌آمد می‌گم.

[صدای صندلی که نیچه روی آن می‌نشیند]

نیچه (با صدای آرام و عمیق):

سلام. من اینجا هستم تا برای پرسش‌هاتون، پاسخ‌هایی پیدا کنیم. البته باید هشدار بدم، شاید پاسخ‌هام بیشتر شما را به فکر فرو ببره تا اینکه ابهام‌هاتون را رفع کند.

گوینده:

آقای نیچه، افتخار بزرگیه که اینجا هستید. خیلی‌ها شما را به‌عنوان یک متفکر بی‌پروا و فیلسوفی که از مرزهای عادی اخلاق فراتر می‌ره، می‌شناسن. اگر اجازه بدین، می‌خوام از مفهوم «ابر انسان» شروع کنم. این ایده چطور شکل گرفت؟

نیچه:

«ابر انسان» برای من نماد توانایی فرد برای فراتر رفتن از محدودیت‌هاست؛ یک نوع به خود رسیدن کامل. چیزی که می‌تونیم به آن دست پیداکنیم، اگر از اخلاق و ارزش‌های تحمیلی جامعه رها شیم. اکثر مردم در بند باورهای قدیمی و ارزش‌های آموخته‌شده هستن. اما ابر انسان کسیه که می‌تونه زندگی را مطابق با حقیقت درونی خودش بسازه. او دیگر به ارزش‌های از پیش تعیین‌شده نیازی نداره.

گوینده:

این مسئله‌ای که مطرح می‌کنین، شاید برای بعضیا ترسناک باشه. فکر نمی‌کنین اگر همه ارزش‌ها کنار گذاشته شوند، جهان در بی‌نظمی فرو می‌ره؟

نیچه (با لحنی تندتر):

بی‌نظمی از کجاست؟ از پیروی کورکورانه از قواعد و باورهای تحمیلی، یا از خلق ارزش‌های نوین؟ من باور دارم که تنها با کنار گذاشتن اصول قدیمی، می‌تونیم به فردیتی تازه دست پیدا کنیم و معنا را خودمون خلق کنیم. بی‌نظمی‌ای که شما نگرانش هستید، در حقیقت، همون مرحله‌ایه که برای خلق نظم جدید به آن نیاز داریم.

گوینده:

کنار گذاشتن اصول قدیم، همیشه سوال‌های زیادی برای من ایجاد کرده. چرا این مفهوم تا این اندازه برای شما اهمیت داشت؟

نیچه:

چون تو زمانی که زندگی می‌کردم، دیدم که مردم به خدا و ارزش‌های کلیسایی تکیه می‌کنند، نه از روی شناخت و ایمان، بلکه از روی عادت و ترس. وقتی می‌گویم «اصول قدیمی را کنار بگذارید»، به معنای از دست رفتن این تکیه‌گاه قدیمی است. مردم حالا خودشون باید معنا و هدف زندگی‌شون رو پیدا کنند و این کار سختیه. کنار گذاشتن اصول قدیم، اعلام مرگ قطعیت‌ها و آغاز مسئولیت فرد برای خودآفرینیه.

گوینده:

پس به نظر شما، حقیقت مطلق وجود نداره؟

نیچه (می‌خندد):

حقیقت؟ حقیقت چیزی نیست جز تفسیری که ما از جهان داریم. هرکس جهان رو مطابق با ارزشهای خودش می‌بینه. هیچ حقیقت مطلقی وجود نداره، تنها چیزی که هست تفسیرهای متعدده. اگر به خودتون اجازه دهید، می‌تونید حقیقتی تازه و زنده برای خودتون بسازید.

گوینده:

خیلی جالبه. حالا یه سوال دیگه: خیلی از منتقدان شما می‌گن فلسفه شما ناامیدکننده است و فرد را به نوعی پوچی سوق می‌دهد. پاسخ شما چیست؟

نیچه (با لحنی قاطع):

پوچی؟ من می‌گم اگر زندگی بی‌معناست، پس از این آزادی لذت ببرید! شما حالا می‌تونید معنای زندگی را خودتون تعیین کنید. این آزادی ترسناکه، چون به این معناست که هیچ‌کس، حتی خدا، به شما نمی‌گه که چه کنید. اما در این آزادی، نیروی بی‌پایانی نهفته است. این خود شما هستید که باید به زندگی معنا بدهید. چیزی زیباتر از این نیست.

گوینده:

آخرین سوال من درباره‌ی واژه‌ی «آری‌گویی به زندگی» است. این ایده از چه چیزی نشأت گرفته است؟

نیچه:

«آری‌گویی» یعنی قبول همه‌ی تجربه‌ها و چالش‌ها، بدون فرار و ندامت. یعنی درک کنید که زندگی با تمام پیچیدگی‌ها و دردها ارزش زیستن دارد. خیلی از مردم تلاش می‌کنن تا دردها را فراموش کنند یا از آنها فرار کنند، اما من معتقدم باید به دردها «آری» گفت و آنها رو پذیرفت. این، پذیرش زندگیه، پذیرش اراده قدرت و خلق و بازخلق دوباره خودمونه.

گوینده:

بسیار عالی، و این جمله یه پایان زیبا برای گفتگومون بود. از شما متشکرم که امروز وقتتون رو در اختیار ما گذاشتید، آقای نیچه. با کلام شما، به فکر عمیقی فرو رفتیم.

نیچه (آهسته و آرام):

سپاس. فراموش نکنین که زندگی یک چالش بی‌پایانه، اما تو همین چالش، زیبایی و معنای زیادی نهفته است.

[صدای موسیقی کلاسیک آرام قطع می‌شود.]

گوینده:

امیدوارم از این مصاحبه خیالی لذت برده باشین. اگر سوال یا نظری دارید، حتما با ما در میان بگذارید. تا دیداری دیگر، با خودتون و اندیشه‌هاتون در صلح باشید.


نیچهموسیقی کلاسیکپادکستابرانسان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید