همه میدانیم زنی که اسلام معرفی میکند ، با زنی که امروز در این جامعه مد نظر است بسیار متفاوت است. در جامعه ای که مردانگی و زنانگی در چند نانوگرم هورمون تعریف میشود! چه درکی از آن مفاهیم بلند زنانگی و مردانگی اسلام؟
اگر پیامبر (ص) میفرماید :" هر کس ازدواج کند نصف دین خود را حفظ کرده است." آیا در جامعه ای که درکش از ازدواج فقط آن بخش هورمونی و جسمانی آنست، آیا منظور پیامبر اینست که نصف دین یک مسلمان اینست؟ دینی که نصفش این باشد ، نصف دیگرش چه میتواند باشد؟ آیا وقتی پیامبر میفرماید:" من از دنیای شما زن و عطر و نماز را دوست دارم." نمازی، که پیامبر آنرا معراجی برای مومن میداند( الصلوه معراج المومن) آیا آن نگاه هورمونی به زن همطراز آن نماز است؟ آیا این نوع نگاه توهین به اسلام و پیامبر اسلام نیست؟
قطعاً منظور پیامبر از زن و زنانگی، آن زنانگی است که مظهر جمالیت خداوند است. آن بعد زیبایی شناسانه هستی، آن مظهر خلّاقیت،هنر، عشق، لطافت، مهرورزی، بخشش و بخشایش و .... است که باید هم در وجود مردان و هم وجود زنان باشد، و البته چون مظاهر آن در زنان بیشتر است، زنانه تصور و نامگذاری میشود.
همچنانکه آن صلابت و استواری و تکیه گاهی که از صفات جلالی است و در مردان بیشتر متصور است و لذا مردانه توصیف میشود ولی باید در هر دو جنس وجود داشته باشد، البته به فراخور نقشها.
اگر این ابعاد در وجود انسانها- چه مرد ، چه زن - نباشد، جامعه انسانی دیگر رنگ انسانی ندارد. اگر پیامبر ازدواج را حفظ نصف دین میداند آن ازدواجی است که جمالیت زنانگی را در کنار جلالیت مردانگی قرار دهد و باعث تکامل خانواده بعنوان یک مجموعه واحد بشود تا بتواند نسل فرهیخته بشر را پرورش دهد.