ویرگول
ورودثبت نام
ندا پیش یار
ندا پیش یار
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

یادداشتی بر رمان آمریکا اثر کافکا

? #کتاب_آمریکا

? #فرانتس_کافکا

آمریکا، یکی دیگر از رمان های ناتمام کافکاست که بر خلاف آثار دیگر او، در ظاهر، فضای امیدبخش و روشنی دارد اما لایه های زیرین رمان، هنوز هم تاریکی ناشی از طردشدگی، تنهایی و شکست را به نمایش می گذارد.

کارل روسمن، جوانی اهل پراگ است که در پی داشتن رابطه جنسی با خدمتکارشان، توسط پدر و مادر خود به آمریکا فرستاده می شود یک نوع تبعید اجباری، چیزی که او به عنوان فرصتی برای موفقیت تلقی می کند. پسرکی ساده، کوشا و امیدوار که علی رغم شکست های پی در پی، در دنیای ناشناخته پیش رویش، به دنبال کسب موفقیت است.

می توان گفت کافکا استاد ایجاد تعلیق و گره افکنی در بستر بدیهی ترین وقایع زندگیست او به زیبایی، مخمصه ها و چالش هایی را که ناشی از تردید، ترس و خامی کارل است در این رمان به تصویر می کشد.

تحلیل ها و تفسیرهای ذهنی کارل نیز مانند جوزف .ک در رمان محاکمه، او را وادار به گرفتن تصمیم هایی می کند که پیامدهای چندان خوشایندی برایش ندارند.

ذات خوب و صداقت کودکانه کارل در کنار غرور جوانیش، از او شخصیتی دوست داشتنی و منحصر به فرد ساخته است و شاید بتوان گفت از معدود شخصیت های داستانی کافکاست که همه چیز در موردش عادی و شفاف است حتی علت تصمیم هایش.

این رمان نیز توسط ماکس برود، دوست کافکا، در سال ۱۹۲۷ به چاپ رسیده اما بر خلاف محاکمه، در انتهای رمان علامت سوال زیادی را در ذهن خواننده به جا می گذارد.

سکته ای که از فصل "هفتم" به فصل "هشتم" در خط داستانی رمان ایجاد می شود، به این می ماند که فیلمی را در نقطه اوجش نگه داری و بروی آخر آن را تماشا کنی.

البته ترجمه روان آقای علی اصغر حداد و پاره نوشته های انتهای کتاب تا حدی ناتمام بودن رمان را پوشش می دهد اما می توان گفت رمان محاکمه از این حیث، علی رغم ناتمام بودن، موفق تر بوده است.

شاید بتوان گفت رمان امریکا، چهره متفاوتی از کافکا را به تصویر می کشد، کافکای شاد و سرخوش که گویا به همزمانی نگارش آن و آشنایی کافکا با فلیسه بائر بر می گردد.

اما نظر خود کافکا این نبوده و در "نامه هایی به فلیسه" از آن به عنوان "رمان بداقبال من" یاد می کند.

? #ندا_پیش_یار

@neda_pishyar

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید