? #کتاب_محاکمه
? #فرانتس_کافکا
این رمان یکی از سه رمان ناتمام کافکا (محاکمه، قصر و آمریکا) است که قرار بوده بعد از مرگش سوزانده شود اما انتشار آن را مدیون ماکس برود، دوست صمیمی کافکا هستیم.
داستان از آنجا شروع می شود که جوزف . ک، یک روز صبح، در خانه اش به جرمی نامعلوم بازداشت می شود که زندگی آرامش را تحت تاثیر قرار می دهد.
محاکمه شدن، انتظاریست که جوزف در طول داستان درگیر آنست تا آنجا که دیگر برای او، مشخص شدن جرم، کم رنگتر از محاکمه شدن می شود.
این جمله کشیش زندان در بخشی از داستان، بسیار تفکر برانگیز است و در واقع می توانیم آن را نقطه اوج و گره گشایی ظریف و بی نظیر کافکا در این اثر بدانیم:
"دادگاه از تو چیزی نمیخواهد. اگر بیایی، تو را میپذیرد و وقتی بروی، مرخصت میکند."
برای فهم این اثر، ترجمه بسیار مهم است، به نظر می رسد علی اصغر حداد به خوبی توانسته است حق مطلب این شاهکار کافکا را ادا کند.
البته خوانش بسیار زیبا و تاثیرگذار ایوب آقاخانی را نیز نباید نادیده گرفت. پیشنهاد می شود برای فهم بهتر آثار کافکا حتما زندگینامه او را مطالعه کنید.
? #ندا_پیش_یار
@neda_pishyar