دم به كله ميكوبد و شقيقه اش دو شقه ميشود؛ بي آنكه بداند حلقه ي آتش را در خواب ديده است، عقرب عاشق…
بادامك نامرد در مغز ما اطالاعات رو بر اساس اون حسي كه بهشون داشتيم دسته بندي ميكنه،و به طور كلي چون هدف اصلي مغز محافظت و بقاي ما هست ،حس ' بد ' قلاب ميشه به خاطرات كه ما ديگه سمت اون نريم ،يه جا بشينيم تا از خطر دور بمونيم.
در واقع قابليت مغز براي مرزبندي بين خطر هاي جدي و اتفاقاتي كه خطر جدي در پي ندارند قدرتمند ،نيست.
براي مثال سالها پيش به مجلسي رفتيم كه هيچكس را نميشناختيم،و يكي از افراد حاضر برخورد بدي با ما داشته و متلكي به ما انداخته.ما تصميم ميگيريم كه اصلا در جمعي كه كسي را نميشناسيم حاضر نشويم.
حال آنكه بايد دست به قلم شويم و اتفاق هايي كه مغزمان پنهان كرده بيرون بكشيم و ببينيم به جز آن متلك،ديگر چه خاطره اي از آن جمع داريم.
اين روزها به علت مشغله هاي فراوان كمتر به فكر سلامتي مان هستيم .به نظرم با شناخت بدنمان خودمان ميتوانيم مراقب خودمان باشيم.