ویرگول
ورودثبت نام
تجارت خانه عالمی پور
تجارت خانه عالمی پور
خواندن ۴ دقیقه·۵ ماه پیش

مصطفی عالمی پور

مصطفی عالمی پور
مصطفی عالمی پور




کتاب سیر عشق
کتاب سیر عشق اثر آلن دوباتن
کتاب سیر عشق
هدیه‌دادن
معرفی کتاب سیر عشق
کتاب سیر عشق نوشته آلن دوباتن، نویسنده و فیلسوف معاصر انگلیسی است. این کتاب با ترجمه زهرا باختری منتشر شده است. سیر عشق در واقع، کندوکاوی است در آنچه پس از آغاز عشق روی می‌دهد، آنچه عشق را زنده نگه می‌دارد و آنچه تحت فشارهای زندگی روزمره بر سر آرمان‌های اولیهٔ انسان‌ها می‌آید.

درباره سیر عشق

اولین رمان فیلسوف و نویسنده انگلیسی معاصر، آلن دوباتن «جستارهایی در باب عشق» در سال ۱۹۹۳ منتشر شد، زمانی که او ۲۳ ساله بود. از آن‌ هنگام تاکنون، آثار ادبی دوباتن معمولا ماهیت مقاله‌ای داشته‌اند که برای مثال می‌توان به اثر موفقی چون «پروست چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند» اشاره کرد. اکنون که دوباتن دو برابرِ زمان نوشتن اولین رمانش سن دارد، پس از مدت‌ها، مجدداً به رمان روی آورده تا راهی را ادامه دهد که با اولین رمانش شروع کرده بود. به نظر او، بر خلاف تصور جامعه، تنها «آغاز عشق» نیست که اهمیت دارد، بلکه چگونگی ادامهٔ آن است که مهم است. او در سیر عشق، پرده‌ها را کنار می‌زند و با نگاهی صادقانه و غیر احساسی به نهاد ازدواج در دوران مدرن نظر می‌کند.

ربیع و کرستن دو شخصیت رمان دوباتن در این داستان پس از تجربه نخستین جرقه‌های عشق باید سیر زندگی پس از آن را تجربه کنند و با ناملایمات و واقعیات خوش و ناخوش زندگی روبه‌رو شوند. آنها پس از ازدواج وارد زندگی واقعی می‌شوند. قهرها و دلخوری‌های اوایل زندگی مشترک را تجربه می‌کنند. سر مسائل احمقانه بحث می‌کنند، نسبت به روابط هم کنجکاوی می‌کنند. در دعواها دنبال مقصر می‌گردند، می‌فهمند که باید از هم چیزهایی بیاموزند، بچه‌دار می‌شوند، پدر و مادر بودن را یادمی‌گیرند، دچار چالش‌هایی در زندگی زناشویی می‌شوند، یکدیگر را به خیانت متهم می‌کنند، رازهایشان را بهم می‌گویند و فراتر از عشق رمانتیک سعی می‌کنند زندگی خود را حفظ کنند و به آینده بیاندیشند.

دوباتن در رمانِ تاثیرگذار سیر عشق به بررسی چگونگی بقا و پیش‌روی عشق در درازمدت می‌پردازد و نتیجهٔ آن داستانی فلسفی و روانکاوانه است که ما را ترغیب می‌کند عمیقاً با شخصیت‌های رمان همذات‌پنداری کنیم و به تجربیات عاشقانه آن‌ها بیندیشیم.

خواندن کتاب سیر عشق را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به تمام کسانی که سلامت مسیر عشق برایشان مهم است پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سیر عشق
بعد از گذشت دو سال از ازدواجشان، ربیع کماکان ثبات شغلی ندارد و در معرض خطر کسادی کار و تغییر عقیدهٔ ناگهانی مشتری قرار دارد. در نتیجه، وقتی شرکت در اول ژانویه در آن‌طرف مرز، در ساوث شیلدزِ انگلستان، شهری سخت‌کوش که با قطار دو و نیم ساعت تا ادینبرو فاصله دارد، قراردادی عظیم و طولانی‌مدت می‌بندد ربیع خیلی خوشحال می‌شود. کاری که قرار است انجام شود، آبادسازی دوبارهٔ زمین اطراف بارانداز و زمین متروکهٔ پر از آلونک‌های صنعتی و تبدیل آن‌ها به پارک، کافه و موزه‌ای برای نگه‌داری از یک اثر تاریخیِ محلی است به نام تاین که از نظر قدمت، دومین قایق نجات در بریتانیاست. اِون از ربیع می‌پرسد که آیا می‌خواهد مدیریت پروژه را قبول کند یا خیر، که افتخار بزرگی است، اما مستلزم این است که به مدت یک سال و نیم سه شب در ماه را دور از کرستن بگذراند. بودجه محدود است پس در مهمان‌سرای پریمیر ساوث شیلدز مستقر می‌شود، جایی نسبتاً ارزان که بین زندان زنان و انبار کالا گیر افتاده است. شب‌ها تک‌وتنها در رستوران هتل، تی‌بارنز، شام می‌خورد، جایی که شقه‌ای گوشت خوک زیر چراغ‌های محل گوشت‌بری پخته می‌شود.

در طول دومین بازدیدش از آنجا، از مسئولان محلی راجع به یک سری مسائل، حرف‌های دوپهلو می‌شنود. همه آن‌قدر ترسو هستند که نمی‌توانند تصمیمات بزرگ بگیرند و تأخیرها می‌افتد به گردن قوانین جورواجور سفت‌وسخت؛ معجزه است که توانسته‌اند به همین‌جا هم برسند. رگی در گردن ربیع هست که این‌طور مواقع تیر می‌کشد. کمی بعد از ساعت نُه، درحالی‌که با جوراب روی فرش نایلونی قدم می‌زند، از اتاق آلبالویی و ارغوانی‌اش به کرستن تلفن می‌زند. به او می‌گوید: «تِکل، یه روز دیگه با جلسه‌هایی که مغز آدم رو کرخت می‌کنه و احمق‌های شورا که بدون دلیل موجه دردسر درست می‌کنن، گذشت. دلم خیلی برات تنگ شده. حاضرم برای اینکه همین الان کنارم باشی هر کاری بکنم.» کرستن مکثی می‌کند (ربیع حس می‌کند می‌تواند صدای کیلومترهایی را که بینشان فاصله انداخته‌اند بشنود)، بعد با لحنی بی‌روح جواب می‌دهد که قبل از شروع ماه مارس، ربیع باید اسمش را به بیمهٔ ماشین اضافه کند و اینکه همسایه‌شان می‌خواهد راجع به لولهٔ فاضلاب با آن‌ها صحبت کند، همان‌که سمت باغ است؛ در اینجا ربیع آرام ولی با جدیت تکرار می‌کند که دلش برای او تنگ شده و آرزو می‌کند که پیش هم بودند. در ادینبرو، کرستن ژاکتش را پوشیده و در یک‌طرف کاناپه، طرف ربیع، با یک ظرف ماهی تن و یک تکه نان تست روی پایش، چمباتمه زده. کرستن دوباره مکث می‌کند، اما جوابی که به ربیع می‌دهد مختصر و خشک و رسمی است: «بله.» حیف که ربیع نمی‌تواند ببیند که کرستن دارد جلوی ریختن اشک‌هایش را می‌گیرد.


مصطفی عالمی پورمصطفی عالمی پور تاجرمصطفی عالمی پور تاجر سیرمصطفی عالمی پور تاجر سیر سیاهمصطفی عالمی پور تاجر سیر سیاه و سفید
من تاجر سیر سیاه و سیر سفید استم و جزو خوانواده اراد برندیک
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید