ویرگول
ورودثبت نام
masih-memar
masih-memar
masih-memar
masih-memar
خواندن ۸ دقیقه·۴ ماه پیش

باورهای غلط درمورد روابط عاطفی

چطور باورهای غلط و اشتباه درباره عشق و رابطه عاطفی، کیفیت رابطه ما را خراب می‌کند؟

فرض کنید وارد یک اتاق تاریک می‌شوید. هیچ نوری نیست، فقط باید با دست‌هاتون فضا رو لمس کنید، سعی کنید مسیر پیدا کنید و به جایی نخورید.

اما ناگهان پای‌تان به یک میز می‌خورد، تعادلتان به هم می‌ریزد و همه‌چیز می‌افتد. این دقیقاً شبیه اتفاقی است که در روابط عاطفی می‌افتد وقتی ندانیم در ذهن‌مان چه باوری داریم و چطور این باورها مسیر رفتارهای ما را شکل می‌دهند.

خیلی وقت‌ها نه رفتار پارتنرمان، نه بحران‌های زندگی، و نه حتی مشکلات مالی یا خانوادگی نیستند که رابطه را خراب می‌کنند؛ بلکه تفسیر ما از این موقعیت‌هاست.

ما با عینک باورهایمان رابطه را می‌بینیم، تحلیل می‌کنیم و تصمیم می‌گیریم. بعضی از این عینک‌ها تارند، شکسته‌اند یا اصلاً به چشم ما نمی‌آیند ولی هدایت‌مان می‌کنند.

مثل این باور که «اگر منو واقعاً دوست داشته باشه، باید خودش بفهمه کِی ناراحتم!» یا این تصور که «همسر ایده‌آل کسیه که هیچ‌وقت ناراحت نمی‌شه»

در این مقاله، گام به گام بررسی خواهیم کرد:

  • باور چیست و چگونه شکل می‌گیرد؟

  • نقش باور در روابط عاطفی چیست؟

  • رایج‌ترین باورهای غلط در مورد روابط، عشق و زندگی مشترک کدام‌اند؟

  • چرا این باورها در ذهن ما نهادینه شده‌اند؟

  • و در نهایت، چگونه می‌توانیم باورهای رابطه‌ای‌مان را بازسازی کنیم؟

باور چیست و چگونه شکل می‌گیرد؟

همه انسان‌ها بر اساس شناخت خود از دنیا، تجربیات گذشته، تربیت خانوادگی، فرهنگی که در آن رشد کرده‌ایم و رسانه‌هایی که دیده‌ایم، ارزیابی و تفسیر ذهنی ما نسبت به واقعیت‌ها متفاوت است.

این باورها معمولا نسبی هستند و به مرور زمان، به صورت ناخودآگاه در ذهن ما شکل می‌گیرند. همین باورها هستند که احساسات، تصمیم‌گیری‌ها و رفتارهای ما را شکل می‌دهند.

در واقع باورها شبیه به یک عینک عمل می‌کنند که ما از آن عینک به دنیا نگاه می‌کنیم.

رایج ترین باورهای غلط در مورد روابط عاطفی

در بررسی منابع علمی و تجربیات درمانگران خانواده و مشاوران، می‌توان باورهای اشتباه زیر را در روابط عاطفی شناسایی کرد. در نظر داشته باشید که اگر هیچ‌یک از باورهای زیر را ندارید، پیشنهاد می‌کنم این مقاله که مربوط به 4 باور کشنده در روابط هستند را مطالعه کنید؛ کلیک کنید.

باور ۱: «اگر واقعاً من را دوست داشته باشد، باید خودش بفهمد چرا ناراحتم؟»

این باور از یک ذهنیت رمانتیک و ایده‌آل‌گرایانه نشأت می‌گیرد؛ گویی عشق واقعی همراه با نوعی «ذهن‌خوانی» است.

اما واقعیت این است که حتی صمیمی‌ترین شریک زندگی شما هم نمی‌تواند نیازها، دغدغه‌ها یا احساسات شما را بدون بیان مستقیم، دقیقاً درک کند، زیرا خود او تعبیر و تعریف متفاوتی از واقعیت دارد. خاطرتان هست اول این مقاله راجع به عینکی صحبت کردیم که از طریق آن به دنیا نگاه می‌کنیم.

خب، وقتش رسیده با یک واقعیت تلخ مواجه شوید: هیچ 2 نفری شبیه به هم زندگی و واقعیت را تفسیر و ارزیابی نمی‌کنند. به همین علت شما باید خواسته‌ها، ناراحتی‌ها و احساساتتان را با شفافیت تمام درمیان بگذارید، در غیر اینصورت رابطۀ موفقی نخواهد داشت.

تکیه بر این انتظار، باعث سوء‌تفاهم و ناامیدی می‌شود، چراکه گفت‌وگو جایگزین‌ناپذیر است.

باور ۲: «رابطه خوب نباید سخت باشد»

این تصور که روابط سالم همیشه آسان، بدون تنش و بدون نیاز به تلاش‌اند، یکی از بزرگ‌ترین دام‌ها در ذهن بسیاری از افراد است.

جان گاتمن پس از سال‌ها پژوهش متوجه شده که زوج‌هایی که موفق هستند، بلدند که چطور دعوا کنند و اتفاقا زوج‌هایی که اصلا با یکدیگر دعوا ندارند احتمال اینکه در آینده از هم جدا شوند خیلی بیشتر از زوج‌هایی است که باهم دعوا می‌کنند.

اما حقیقت این است که روابط انسانی، مخصوصاً رابطه عاطفی، نیاز به مراقبت، مذاکره، تحمل تفاوت‌ها و تطبیق مداوم دارند. پایداری و رشد رابطه، نتیجه مواجهه مسئولانه با سختی‌هاست، نه فرار از آن‌ها.

باور ۳: «عشق کافی است»

عشق احساس نیرومندی است، اما برای دوام رابطه کافی نیست.

روابط سالم به مهارت‌های ارتباطی، بلوغ هیجانی، تعهد، حل مسئله و اهداف مشترک نیاز دارند. اگر تنها به احساس وابسته بمانیم و برای مهارت ساختن رابطه تلاشی نکنیم، عشق به‌تنهایی نمی‌تواند تداوم ایجاد کند.

باور ۴: «نباید دعوا کنیم، دعوا نشانه ناسالم بودن رابطه است»

وجود تعارض، به‌تنهایی نشانه ناسالم بودن رابطه نیست؛ بلکه نحوه مدیریت تعارض اهمیت دارد.

روابطی که در آن‌ها اختلافات به شکلی سازنده و با احترام حل می‌شوند، بسیار سالم‌تر از روابطی هستند که در آن سکوت و سرکوب احساسات حاکم است. دعوا نکردن به‌خودی‌خود، معیار سلامت رابطه نیست.

باور ۵: «اگر مشکلی وجود دارد، یعنی عشق تمام شده»

هر رابطه‌ای فراز و نشیب دارد. احساسات دقیقا شبیه به آب و هوا در فصل بهار هستند. ممکن است روزی دمای هوا تا 30 درجه برود، و ممکن است همان شب دمای هوا نزدیک به 6 درجه باشد و بارون شدیدی هم ببارد.

احساسات شما ممکن در بازه‌های زمانی مختلف متفاوت باشد؛ برای همین است که می‌گوییم عشق کافی نیست؛ شما باید عمل‌ها و اقدامات عاشقانه انجام دهید تا همیشه شور و شوق رابطه رو نگه دارید.

اگر هر مشکل کوچکی را نشانه پایان بدانیم، فرصت رشد رابطه را از خودمان می‌گیریم.

باور ۶: «پارتنر من باید همه نیازهای من را برآورده کند»

این تصور که یک نفر باید هم‌زمان بهترین دوست، درمانگر، انگیزه‌بخش، شنونده، پدر و مادر ما، و عاشق و شریک زندگی ما باشد، واقع‌بینانه نیست.

هیچ فردی نمی‌تواند تمام نیازهای عاطفی و روانی ما را تأمین کند. رابطه سالم در تعامل با یک سیستم حمایتی گسترده‌تر معنا پیدا می‌کند: دوستان، خانواده، مشاور و فضاهای فردی.

برای همین است که در مقالۀ 4 باور کشنده در روابط، در رابطه با این صحبت می‌کنیم که شما نباید به دنبال نیمۀ گمشده‌ای باشید. دو فرد ناقص نمی‌توانند یک رابطۀ کامل تشکیل دهند! (کلیک کنید و مقاله را بخوانید)

باور ۷: «اگر رابطه‌مان خوب باشد، باید مثل روز اول عاشق هم باشیم»

انتظار اینکه شور و هیجان اولیه رابطه برای همیشه باقی بماند، واقعیت پویای روابط انسانی را نادیده می‌گیرد.

عشق در طول زمان تغییر شکل می‌دهد: از هیجان شدید به پیوند عمیق، از غافل‌گیری‌های عاشقانه به امنیت و اعتماد. پایداری در عشق به معنای ماندن با یک نفر است، حتی وقتی احساسات، شکل بالغ‌تری به خود می‌گیرند.

باور ۸: «اگر تغییر کند، همه چیز درست می‌شود»

وقتی نارضایتی از رابطه را صرفاً به رفتار پارتنر نسبت می‌دهیم و راه‌حل را در تغییر او می‌بینیم، مسئولیت‌پذیری و توانمندی خود را نادیده می‌گیریم.

هر رابطه از دو طرف شکل می‌گیرد. اگرچه تغییر ممکن است، اما تمرکز صرف بر تغییر دیگری، رابطه را به میدان کنترل و فرسایش بدل می‌کند.

یادمه در یک سخنرانی که بودم، مدرس گفت: «شما در رابطه، مسئولیت 50 درصدی یا 60 درصدی ندارید، شما باید 100 درصد مسئولیت رابطه را بپذیرید. زیرا شما یک فرد کامل هستید و باید کاملاً مسئولیت رابطه را بپذیرید، و این باید از طرف پارتنر شما نیز به همین صورت باشد.»

باور ۹: «نباید در رابطه به فضا و تنهایی نیاز داشته باشیم»

رابطه سالم به معنای پیوستگی مطلق نیست.

داشتن فضای شخصی و زمان‌هایی برای تنهایی، بخشی ضروری از حفظ هویت فردی و سلامت روان در یک رابطه است.

نیاز به تنهایی به معنای فاصله گرفتن عاطفی نیست، بلکه فرصتی برای بازیابی، رشد فردی و بازگشت با انرژی بیشتر به رابطه است.

باور ۱۰: «اگر کسی را واقعاً دوست داشته باشی، باید خودت را برای او فدا کنی»

همیشه هنگامی که ماسک‌های اکسیژن در هواپیما به پایین می‌افتند، می‌گویند قبل از اینکه به کناری‌تان کمک کنید، ماسک را بر صورت خود بگذارید، زیرا در غیر اینصورت از هوش خواهید رفت.

این مورد در روابط عاطفی نیز صدق می‌کند. اگر به صورت مستمر فداکاری کنید بدون مراقبت از خود، به خستگی، رنجش و حتی احساس قربانی شدن منجر می‌شود.

رابطه سالم نیازمند تعادل میان توجه به دیگری و حفظ مرزهای فردی است. خوددوستی، پیش‌شرط عشق پایدار به دیگری است.

این باور، به‌ویژه در فرهنگ‌هایی که از خودگذشتگی را ارزش تلقی می‌کنند، بسیار ریشه‌دار است.

این باورهای غلط در مورد روابط، از کجا شکل می‌گیرند؟

رسانه‌ها و فیلم‌ها

داستان‌های عاشقانه، تصویری آرمانی، بدون تعارض و اغلب غیرواقعی از رابطه ارائه می‌دهند. در حالی که واقعیت دنیا به این صورت نیست.

در این روایت‌ها، عشق همیشه راه‌حل است و گفت‌وگو، زمان، تلاش و بحران‌ها به حاشیه می‌روند.

تربیت خانوادگی

الگوهای رفتاری والدین تأثیر عمیقی در شکل‌گیری باورهای ما دارند.

اگر شما در خانواده‌ای بزرگ شده باشید که به جای اینکه به پدر و مادر خود بگویید: «بسه دیگه، انقدر باهم دعوا نکنید»، قطعا رفتار متفاوت‌تری خواهید داشت نسبت به کودکی که در خانواده‌ای بزرگ شده که همیشه به پدر و مادر خود می‌گفته: «بسه دیگه، انقدر چندش بازی درنیارید:)»

کودکی که در خانه‌ای با مدل کنترل‌گرانه یا منفعلانه بزرگ می‌شود، ممکن است به رابطه سالم بی‌اعتماد باشد یا رابطه را به معنی فداکاری مطلق بداند.

باورهای فرهنگی و اجتماعی

جملاتی مثل «زن باید بسازه»، «مرد نباید گریه کنه»، «طلاق یعنی شکست» یا «عاشق شدن یعنی همیشه خوشحال بودن» مثال‌هایی از هنجارهای غلط اما رایج‌اند.

این باورها نه تنها در رابطه بسیار باعث مشکل می‌شوند، بلکه در زندگی شخصی ما هم می‌توانند مشکلات بزرگی ایجاد کنند. شما اگر نتوانید احساسات خود به همان‌گونه که هستند بپذیرید، چگونه می‌توانید در رابطه‌ای حضور داشته باشید که احساسات یک فرد دیگر هم باید بپذیرید و با آن کنار بیایید؟!

خطاهای شناختی

گاهی به خاطر ذهنیت‌های افراطی یا تفکر سیاه و سفید، به نتیجه‌گیری‌های نادرستی درباره رابطه می‌رسیم. این خطاها شامل تعمیم دادن، برچسب زدن، نادیده گرفتن مثبت‌ها، ذهن‌خوانی و... هستند.

کلام آخر و جمع بندی

باورهای غلط در روابط، نه‌تنها کیفیت رابطه را کاهش می‌دهند، بلکه می‌توانند منجر به ناامیدی، تنش و شکست عاطفی شوند. شناخت این باورها، درک ریشه‌های آن‌ها و جایگزینی‌شان با دیدگاهی واقع‌بینانه و رشددهنده، یک گام اساسی در ساختن روابطی سالم و پایدار است.

اگر احساس می‌کنید در رابطه‌تان الگوهایی تکراری و آزاردهنده وجود دارد، قدم اول این است که نگاهی دوباره به باورهایتان بیندازید.

رابطه خوب، ساختنی‌ست؛ نه یافتنی.

روابط عاطفیباورباورهای غلطرابطه سالمرابطه عاطفی
۲
۰
masih-memar
masih-memar
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید